Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
22 نوامبر
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 22 نوامبر
ایران
در قرون وُسطا، روزی که زلزله شهر تاریخی نیشابور را ویران كرد
آرامگاه عمر خیام در نیشابور
22 نوامبر سال 1267میلادی (666 هجری قمری) یك زمین لرزه شدید، شهر تاریخی نیشابورِ خراسان را ویران كرد و هزاران تَن را مقتول و مجروح ساخت. این شهر سه سال بعد به هزینه دولت وقت تجدید بنا شد.
    نیشابور که در جهان به شهر «عمر خیام» معروف است در دوران ساسانیان به صورت شهری بزرگ درآمد و یک بار هم پایتخت ایران شد. این شهر در ردیف بلخ، بخارا، هرات، سمرقند و مَرو یکی از شهرهای باستانی خراسان بزرگتر بشمار می رود و طاهر ذوالیمینین در همین شهر، تجدید استقلال و حاکمیّت ملی ایران را اعلام داشت كه آغاز پایان حکومت عباسیان بر ایران بشمار آمده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
آغاز پایان ماههای توفانی سال 1288 هجری خورشیدی ـ ایجاد شورای 28 نفره و متهم کردن محمدعلیشاه به نقض قانون اساسی و برکنارکردنش از سلطنت
عضدالملک
یكم آذر ماه سال 1288 هجری (22 نوامبر 1909 میلادی) در پی فروكش كردن توفان سیاسی پنج ماهه، «عضدالملك» بزرگِ وقتِ ایلِ مغول تبارِ قاجار به عنوان نایب السلطنه ایران در مجلس سوگند وفاداری به قانون اساسی یاد كرد. وی از 26 تیرماه به تصمیم شورای عالی مشروطیتِ ایران نایب السلطنه شاه خردسال شده بود.
     این شورا همان روز محمدعلی شاه را به اتهام نقض سوگند وفاداری به قانون اساسی، بی اعتنایی به مشروطیت و نیز پناهده شدن به سفارتخانه بیگانه در خاك وطن خود، از پادشاهی بركنار و پسر 13 ساله اش را به عنوان سلطان احمدشاه به جای او انتخاب و برادر 9ساله وی را هم ولیعهد قرارداده بود.
     این شورای 28 نفری كه پس از پناهنده شدن محمدعلی شاه به محل تابستانی سفارت روسیه در زرگنده قلهك، زمام امور كشور را به دست گرفته، یپرم خان از فرماندهان مجاهدین مشروطه را رئیس كل پلیس كرده و یك دادگاه انقلاب برای محاكمه مخالفان مشروطه تشكیل داده بود. فاتحان تهران از جمله سردار اسعد بختیاری نیز به انتخاب همین شورای عالی مامور تشكیل كابینه و برگزاری انتخابات شده بودند. دادگاه انقلاب در مدتی كوتاه عده ای از رجال و نیز شیخ فضل الله نوری را اعدام و گروهی دیگر را محكوم به پرداخت جرائم سنگین نقدی كرده بود.
    پس از الغاء مشروطیت و به توپ بسته شدن مجلس، هواداران و مجاهدین مشروطیت كه از هر گوشه كشور به ویژه از اصفهان ( بختیاری ها) و گیلان و تنكابن به سوی تهران به حركت در آمده بودند در 22 تیرماه به هدایت سردار اسعد، سپهدار و یپرم خان از ناحیه بهجت آباد وارد شهر شدند و نیروهای دولتی به فرماندهی سرهنگ لیاخف روسی را ظرف 36 ساعت در خیابانهای تهران شكست دادند كه محمدعلیشاه از ترس جان با درباریان خود به باغ تابستانی سفارت روسیه پناهنده شد. آن دسته از رجال هوادار او هم كه موفق به تحصن در سفارتخانه ها نشده بودند پرچم روسیه و یا انگلستان !! را بر سر در خانه خود زده بودند تا مجاهدین جرات ورود به آنجا را نداشته باشند و.... رقابت و گاهی همكاری روسیه و انگلستان در تمامی این جریانات نقش داشت.
     پس از برتخت نشستن سلطان احمدشاه 13 ساله در چهارم مرداد همان سال ، پدر او محمدعلیشاه با مقرری سالانه یكصد هزار تومان به خارج از ایران تبعید شد. نیروهای انگلستان و روسیه كه طبق قرارداد سال 1907 در ایران مستقر شده بودند شاه مخلوع را تا انزلی بدرقه كردند و پس از به كشتی نشستن باز گشتند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
قتل داریوش فروهر و بانویش؛ پروانه ـ نگاهی کوتاه به افکار و کارهای داریوش ـ خطر بوروکراسی و فساد اداری برای یک جامعه
داریوش و پروانه فروهر
یکم آذرماه 1377 و در ساعات شب، چند نفر به خانه داریوش فروهر، ناسیونالیست 70 ساله و از مردان سیاسی وقت وارد شدند و او را در اطاق كارش (طبقه دوم خانه اش واقع درخیابان هدایت ـ تهران) با وارد آوردن ضربات متعدد كارد به ناحیه سینه كشتند و بانوی 58 ساله وی ـ بانو پروانه (یک فعال سیاسی) را هم در طبقه اول خانه به همان صورت (ضربات كارد) از پای درآوردند و اجسادشان را روی صندلی قرار داده و خانه را ترك گفتند.
    فروهر كه در اصفهان به دنیا آمده بود از پیروان خط دكتر مصدق (استقلال و حاكمیت ملی، اقتدار میهن، دمكراسی و عدالت اجتماعی) بود كه مبارزات خود را با تلاش برای ملی شدن نفت آغاز كرده بود.
    وی از بنیادگذاران حزب پان ایرانیست و سپس رهبر حزب ملّت ایران و از سران جبهه ملّی بود و از دهه 1320 بارها به زندان افتاده بود.
    در جریان انقلاب سال 1357، فروهر از طرّاحان اتحاد مخالفان شاه بود و برای تأمین این وحدت با قبول هرگونه خطر، تلاش فراوان كرده بود و مدت ها نیز به نام جبهه ملّی سخن می گفت. در دولت موقت، وزیر كار بود و در جریان ناآرامی های كردستان تلاش فراوان برای حل مسئله و جلوگیری از تجزیه وطن كرد.
    
پروانه

داریوش فروهر بارها گفته بود كه آرزویی جز سعادت و سربلندی ایرانیان و مشاهده وحدت دوباره «ایران زمین» ندارد. وی برای تأمین این اتحاد، روش كوروش بزرگ را راهی عملی می دانست و به همین لحاظ با برادران افغان، تاجیك و كُردهای خارج از مرزهای ایران در ارتباط بود. فروهر دولت انگلستان را به خاطر ظلم هایی كه در طول قرون 19 و 20 نسبت به ایرانیان مخصوصا تجزیه ایران كرده بود نمی بخشید. او گفته بود كه انگلیسی ها واژه های افغانستان و بلوچستان را بر سرزمین اصیل ترین قوم ایرانی گذاردند تا ایران خاوری را به بلعند، و کمک کردند تا روس ها قفقاز ایران را تصاحب کنند و ....
    وی بارها مخالفت خود را با اقدام نظام سابق در تغییر تقسیمات كشوری؛ جداكردن استان فارس (پارس) از سواحل خلیج فارس با ایجاد استانی تازه، جدا ساختن كرمان از ساحل دریا (بندر عباس)، تجزیه و کوچک کردن این استان تاریخی ایران و تغییر نام مكران به بلوچستان و ... اعلام داشته بود و با طرح تقسیم خراسان كه در مرحله صحبت بود و از نظر او تنها به منظور ایجاد سمت های تازه بود موافق نبود و این كار را مآلا زیان آور می دانست. فروهر می گفت که نباید مردم خراسان بزرگتر و نیز افغان ها را در ایران به چشم خارجی نگاه کنیم.
    
فروهر در يك ميتينگ


    فروهر موافق جدایی دین از دولت بود و استدلال او در این زمینه این بود كه مردم نارسایی و احیانا اشتباه كارمندان دولت و مقامات اداری را به حساب دین خواهند گذاشت كه روا نیست. فروهر در دوران نظام حکومتی پیشین پیش بینی کرده بود که بوروکراسی و فساد اداری ـ قضایی رو به گسترش وقت به انقلاب و فروپاشی منجر خواهد شد (که در 1357 تحقق یافت).
    در پی قتل داریوش و بانویش كه بازتاب وسیع داشت، طولی نكشید كه چند نفر به عنوان متهم به قتل آن دو معرفی شدند كه قبلا از ماموران امنیتی جمهوری اسلامی بودند و ....
    این دو قتل كه در ادامه ناپدید و کشته شدن چند نویسنده صورت گرفته بود عنوان «قتلهای زنجیره ای» به خود گرفته است كه برخی رسانه ها سابقه كار را تا قتل دكتر سامی کرمانی عقب برده اند.
     به اظهار اصحاب نظر، مروری بر افكار و كارهای داریوش فروهر ثابت می كند كه یك ناسیونالیست تمام عیار ایرانی بود كه كارهایش در تاریخ معاصر ایران باقی خواهد ماند.
    نگاهی به گزارش رسانه ها در آن سال (سال 1377 هجری خورشیدی ـ دوران حکومت اصطلاحا، اصلاح طلبان) و از برداشت آنها چنین بر می آمد كه شاید «پرستو» دختر داریوش و پروانه، راه پدر را در پیش گیرد، به همان گونه كه دختر نهرو ، دختر آلنده و ... عقاید پدر را دنبال كرده اند.
    
پرستو فروهر در اطاقي كه پدرش كشته شد. جسد بي جان داريوش را روي همين صندلي قرار داده بودند

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
ادیان و روحانیون
237 مورد شکایت از شماری کشیش های کاتولیک اِستیتِ اُهایو آمریکا که به پسران نوجوان سوء نظر داشتند
Pilarczyk
«ریچارد نیهائوس» قاضی آمریكایی 21 نوامبر 2003 باوجود عذر خواهی و اعتراف «دانیل پیلارزیك» سر اسقف كلیساهای كاتولیك منطقه سین سیناتی به این كه در باره سوء نظر كشیش های جنوب ایالت اهایو نسبت به پسران نوجوان حقیقت را به پلیس نگفته بود وی را به ده هزار دلار جریمه نقدی ، سپردن تعهد كه از این پس جرم دیگران را كتمان نكند و سه میلیون دلار به شاكیان برای جلب رضایت آنان بپردازد محكوم كرد كه در پیشینه او باقی خواهد مانده است.
     كشیشهای كاتولیك جنوب ایالت اهایو متهم به 237 مورد سوء نظر نسبت به نوجوانان پسر شده بودند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در دنیای داستان نویسی
«جَك لندن» نویسنده و روزنامه نگار سوسیالیست آمریكایی که صدای مردم فقیر بود و برضد طبقاتی شدن جوامع و استثمار می نوشت
Jack London
«جك لندن Jack London» نویسنده و روزنامه نگار سوسیالیست آمریكایی كه 12 ژانویه 1876 میلادی در سانفرانسیسكو به دنیا آمده بود 22 نوامبر (یکم آذرماه) در سال 1916 و در 40 سالگی از بیماری كلیه درگذشت. از وی 50 كتاب و عمدتا داستانی و داستان کوتاه و دهها رساله بجای مانده است.
     جك لندن که نام او قبلا John Griffith Chaney بود به یك نشست روزنامه نگاران پیشنهاد كرده بود كه به جای مقاله سیاسی رساله سیاسی نوشته شود، زیرا كه ستون روزنامه جای كافی برای ادای همه مطلب را ندارد و كوتاه نوشتن یك تحلیل سیاسی، خواننده را به جایی نمی برَد و احیانا او را گیج و گمراه می كند.
     داستانهای جک لندن آكنده از انتقادهای اجتماعی هستند كه در هر كدام كوشیده است یك مشكل جامعه را نقد كند. بر ضد استثمار و جوامع طبقاتی نوشته، صدای فقیران و ستمدیدگان شده و راه ریشه کنی علل فقر را به دست داده است. جک علل پیدایش مسائل اجتماعی را در قالب داستان برنگاشته و از طبقه زحمتكش به دفاع برخاسته است. وی می گوید که علت و یا علل هر مسئله باید شناخته، اعلام و از میان برداشته شود. از به جان معلول افتادن نتیجه ای حاصل نخواهد شد.
    كتاب های «جک لندن» به 70 زبان ترجمه شده و برخی به صورت فیلم سینمایی درآمده اند. شمار خوانندگان جک ـ مرد محبوب چپگرایان جهان ـ درخارج از آمریكا بیش از داخل این كشور بوده است.
     کارهای چشمگیر جک در حرفه روزنامه نگاری؛ پوشش جنگ ژاپن با روسیه در خاور دور در سال 1904، انقلاب مکزیک و حریق بزرگ سانفرانسیسکو بود که این گزارش ها در روزنامه های آمریکا و بویژه روزنامه «سانفرانسیسکو اِگزامینِر» به چاپ رسیدند. در زمینه تفسیرنگاری، نظر جک بر این بود كه یک تفسیرنگار باید خودرا اندرزگوی جامعه ـ مردم و دولت ـ بپندارد و امین باشد و گمراه نکند. فرضیه او که چرا مردم به اندیشه انقلاب می افتند و یا سوسیالیست می شوند همچنان مورد استناد است. به باور جک، وجود فساد و تبعیض [انحصار] و قدرت گرفتن تایکون ها (سرمایه داران) و بی نظمی دولتی [اداری] در یک جامعه باعث گرایش مردم به سوی سوسیالیسم و یا انقلاب می شود و در این شرایط یک جرقّه کافی است.
     داستانهای جَک زمینه واقعی دارند. برای نوشتن هر داستان دست به مسافرت زده و آنچه را که در نظر داشته بنویسد مشاهده عینی و تجربه کرده است. او برای نوشتن داستانِ افسانه دریای جنوب، به منطقه استرالیا سفر کرد. جک هر وقت که فرصت می یافت در شهر اوکلَند (به فاصله ای کوتاه از سانفرانسیسکو) در خیابانی که به دانشگاه کالیفرنیا (شاخه بِرکلی) منتهی می شود برای مردم سخنرانی انتقادی ـ پیرامون یک موضوع روز ـ می کرد. همین کار او، این شهر و شهر مجاور آن ـ برکلی را به صورت کانون روشنفکران در آورده و هراعتراض سیاسی ازجمله اعتراض به ادامه جنگ ویتنام، آزمندی کمپانی ها و ... از این دو شهر آغاز شده است.
     کتابهای معروف جَک عبارتند از: سرنوشت بشر، پیش از آدم (خلقت)، جنگ طبقاتی، عشق به زنده ماندن، گرگ دریایی، انقلاب، توانایی و توانا، پسر خورشید، چرا سوسیالیست شدم، پاشنه آهنین، نیش سفید، ستاره سیّار، دختر برف، دردسر سازان مکزیک و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو دانش
روزی که پروفسور فضل الله رضا از دانشمندان تراز اول ریاضیات و الكترونیك جهان در 105 سالگی درگذشت ـ نگاهی به خدمات او
پروفسور فضل الله رضا سه شنبه 19 نوامبر 2019 و 42 روز مانده به 105 سالگی تمام در کنفدراسیون کانادا، شهر اوتاوا درگذشت. پروفسور رضا كه یكم ژانویه 1915 (11 دیماه 1293) در شهر رشت و در یک خانواده مشروطه خواه به دنیا آمده بود قبلا استاد دانشگاههای آمریكا و كانادا (انستیتوی تکنولوژی ماساچوستس ـ MIT، دانشگاه سیراکیوزِ نیویورک و مَکگیل)، عضو دو بنیاد آمریکایی علوم پیشرفته و مهندسی الکترویک و نیز رئیس دانشگاه صنعتی شریف (آریامهر) و رئیس دانشگاه تهران بود. وی در سال 1938 از همین دانشگاه (دانشگاه تهران) لیسانس مهندسی برق گرفته بود. پروفسور رضا كه از اصحاب اینفورمیشن ثیاری (تئوری انفرماسیون) بود و از طریق محاسبات ریاضی معروف به «تقریب» به اكتشافات فضایی و مَهنوردی كمك بسیار كرده بود از دانشگاههای كلمبیا و نیویورك دكترا گرفته بود . وی در عین حال یك شاعر، ادیب و فیلسوف بود و از اعضای آکادمی زبان و ادبیات فارسی.
    شورای دانشگاه تهران 29 اَمُرداد 1347 پروفسور فضل الله رضا از دانشمندان طراز اول ریاضیات و الكترونیك جهان را به ریاست این دانشگاه انتخاب و با این انتخاب، دگرگونی و تحوّل در تعلیمات عالی ایران آغاز شد.
    استاد رضا در سمت رئیس دانشگاه تهران انحصار تدریس در دانشگاه در دست گروهی مشخّص را شكست و استخدام دانش آموختگان ایرانی بر پایه دانش و معلوماتِ شان برای تدریس و احراز سمت دانشیاری و استادی را آزاد ساخت و درهای دانشكده ها زا به روی دانش آموختگانی كه دارای شغل های دیگر بودند، در ساعات فراغت باز كرد كه این كار او به عنوان یك انقلاب دانشگاهی وارد تاریخ آموزش و پرورش ایران شده است. مطبوعات تهران بویژه روزنامه اطلاعات صفحات فیچر خودرا تحت عناوینی ازجمله «خون تازه در رگهای مدارس تعلیمات دانشگاهی ایران» به این تحول بزرگ اختصاص داده و عکسهای استادانِ تازه استخدام شده را منتشر کرده بودند.
    پروفسور رضا همچنین برنامه های درسی و ضوابط تحصیلی را اصلاح كرد و با كشورهای پیشرفته منطبق ساخت، آزمایشگاههای دانشكده ها و كتابخانه های پژوهشی را نوسازی و تالیف كتابهای درسی و امر تحقیق را تشویق و رونق داد.
    استاد فضل الله رضا «دكتر محمدحسن گنجی» استاد جغرافیا و پدر هواشناسی ایران را معاون دانشگاه تهران كرد. دكتر گنجی همان ناسیونالیست ایرانی است كه دستور داده بود به روزنامه هایی كه دریای مازندران را دریای خزر بنویسند گزارش هوا (پیش بینی هواشناسی) ندهند زیراكه چنین قومی كه مهاجر موقّت بودند دیگر در اطراف دریای مازندران وجود ندارند و بكاربردن این واژه جز خدمت به بیگانه چیز دیگری نمی تواند باشد.
    پروفسور رضا بعدا نماینده ایران در یونسكو شد و چون استاد دانشگاه مَكگیلِ كانادا McGill University (واقع در شهر Montreal ایالت Quebec) بود سفیر ایران در این کنفدراسیون شد و از 1975 تا 1979 در این سمت بود و ار آن پس اقامت در کانادا را تَرک نکرد. دانشگاه مکگیل که در سال 1821 تاسیس شده است از دانشگاههای ردیف اول جهان است که یک پنجم دانشجویان آن را خارجیان تشکیل می دهند.
    استاد فضل الله رضا در طول اقامت در کانادا، به دفعات از ایران دیدن کرده بود و دیدار او در آبان 1392 (نوامبر 2013) و سخنرانی اش در آکادمی زبان و ادبیات فارسی و دید و بازدیدهایش در رسانه ها انعکاس یافته بود. استاد رضا دارای تألیفات متعدد بود.
    
استاد فضل الله رضا در 3 مرحله از عُمر


    
استاد رضا در صدمين زادروز خود در برابر کيک تولد


    
پروفسور رضا در حال سخنراني در آکادمي زبان و ادبيات فارسي در آبان 1392

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
کاشف مراحل پیچیده تشکیل نطفه
Dr. Arthur L. Colwin
پروفسور بیولوژیست «آرتور کالوین» کاشف مراحل پیچیده تشکیل نطفه، 21 نوامبر 2003 در 92 سالگی درگذشت. وی که در سال 1942 به آمریکا مهاجرت کرده بود در دهه 1950 در آزمایشگاه «کوینز کالج» موفق به این کشف شده بود.
     طبق کشف پروفسور کالوین؛ برای تشکیل نطفه، نخست سلول «اسپرم» با سلول تخمک از ناحیه غشاء (پوسته خارجی) به هم ملحق می شوند. سپس هسته سلول اسپرم (نَر) و سیتوپلاسم سلول ماده به سوی هم می روند و تشکیل نطفه می دهند. آنگاه بقیه سلول اسپرم از مجموعه جدا می شود و ....
     پرفسور کالوین در دهه 1960 با میکروسکوپ الکترونیک از این مراحل عکس برداری کرد. اواخر دهه 1970 با استفاده از همین اطلاعات، تشکیل نطفه در لوله آزمایش عملی شد و به تدریج تکامل یافت و به این ترتیب بخشی از مسئله نازایی و عقیم بودن حل شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
اندرزهای تاریخی و ماندگار دكتر مصدق به روزنامه نگاران خاورزمین
دكتر محمّد مصدق رئیس دولت وقت ایران در آخرین روز دیدار از قاهره، در سی ام آبان 1330 (20 نوامبر 1951) در اجتماع اعضای سندیكای روزنامه نگاران مصری حضور یافت و خطاب به آنان مطالبی بیان داشت كه كهنه شدنی نیستند و ماندگار و تاریخی توصیف شده اند.
    وی ضمن اندرزهای ماندنی خود، خطاب به روزنامه نگاران خاورزمین و ملل ضعیف تر گفت: خواب امپراتوری برجهان و استثمار و به نوكری گرفتن ملل بی دفاع هیچگاه از میان نخواهد رفت. این سلطه ـ در فکر و عمل، هر زمان متناسب با وضعیت روز به شكل و لباسی در می آید كه نباید فریب خورد. اگر روزنامه نگاران ملل مورد هدف و یا ضعیف روشن و گوش بزنگ باشند و مردم را به موقع از نیات و برنامه ها و شگرد كار سلطه گران آگاه كنند، نقشه سلطه با بپاخیزی و دفاع یكپارچه و از جان گذشتگی ملت مورد هدف با شكست رو به رو خواهد شد، دام دیگری پهن نخواهد شد و فكر تجاوز به تدریج از میان خواهد رفت. سلطه گران نخست از درون، و با ترویج رشوه خواری، سکوت در برابر بوروکراسی و فساد، تضعیف حس میهندوستی و استعداد ملی، تلقین عقب ماندگی، ایجاد رخوت ملی، ایجاد رعب، بزرگ جلوه دادن خود، از میان بردن امید و آرزو در یك ملت، زهر چشم گرفتن، گسترش و پیچیده کردن مشکلات اقتصادی، در فقر و مسكنت و ناآگاهی از اوضاع باقی گذاشتن، مردم را درگیر امور روزمره زندگی خود كردن و ... شروع می كنند و توسط ایادی و خبرچین هایشان (جاسوسان) رجال سلطه پذیر را می یابند، بعضا به قدرت می رسانند و با كمك (خیانت) آنان بساط سلطه خود را پهن می كنند. در اینجاست كه مدافع هر ملت، روزنامه نگاران آن ملت هستند و كار آنان روشن ساختن مردم، باز كردن دست سلطه گران و خنثی كردن تبلیغات و افشاء عوامل آنها است. «روزنامه نگار» نیرویی است كه از وقوع حمله با دادن بیدارباش (هشدار) و آماده باش به ملت و آماده دفاع ساختن آن پیشگیری می كند، و نیروهای مسلح در برابر تعرضی كه آغاز شده باشد می ایستند، بنا براین نیروی تدافعی اصلی یك ملت؛ روزنامه نگاران، كتاب نگاران و سخنرانان آن ملت (اصحاب رسانه ها) و رجال وطندوست هستند.
    در همین اجتماع، دكتر مصدق سپس به شرح استعمار انگلستان بر ایران و اسباب چینی های پیش از انعقاد قرارداد تحمیلی سال 1933 (تمدید امتیاز نفت)، زجر دادن ملت ایران و در عقب ماندگی باقی گذاردن آن و اجرای سایر برنامه های استعماری انگلستان پرداخت و به نطق و مصاحبه های خود در شورای امنیت و آمریكا اشاره كرد و گفت كه هدف او، روشن ساختن ملل دیگر از سلطه گری انگلستان (امپریالیسم) و هشدار دادن در مورد سلطه گری های آینده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زادروز «سعید افسر» روزنامه نگاری که ساده نویسی و رعایت دقت را تشویق می کند ـ توصیه داشتن اِدیشن آنلاین، چرا؟
سعيد افسر

سعید افسر، از روزنامه نگاران موفق بعد از انقلاب ایران، یکم آذر ماه سال 1348 ـ روزی چون امروز ـ متولد شده است. وی که تا سال 2005 معاون سردبیر اجرایی روزنامه ایران بود از سال 1369 کار روزنامه نگاری را آغاز کرده و ادامه می دهد. از نخستین روز تاسیس روزنامه ایران در سال 1373 (1994)، به دعوت دکتر فریدون وردی نژاد ـ مؤسس آن، سعید قدم به این روزنامه گذارد و چون آشنایی کامل به اوضاع روزنامه نگاری ایران و سایر کشورها داشت مسئول تهیه مطالب رسانه ها و دبیر صفحه رسانه شد و کار خود را به خوبی انجام داد به گونه ای که وظیفه نظر سنجی از خوانندگان روزنامه و دبیری صفحه «گزارش روز ـ فیچر» را هم به او سپردند.
    سعید که دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس در علوم سیاسی است و دوره های تخصصی روزنامه نگاری را هم گذرانده است، چون شایستگی فراوان از خود نشان داده بود از سال 1380 (2001) به معاونت سردبیر اجرایی روزنامه ایران ارتقاء یافت. بعدا از سعید دعوت شد که سردبیری اجرایی روزنامه «تهران امروز» را برعهده گیرد که به آنجا رفت، ولی در آن دوره، عُمر این روزنامه طولانی نبود و توقیف شد و در نتیجه، سعید هم بیکار. سعید بارها گفته بود که اگر فرصتی به دست آورد برای کسب تجربه و ادامه تحصیل، به یک کشور که سابقه طولانی تری در کار رسانه داری داشته باشد خواهد رفت.
    از خصوصیات بارز سعید در کار روزنامه نگاری، رعایت نوشته شدن مطالب طبق اصول روزنامه نگاری و همچنین رعایت امانتداری و دقت و ذکر منبع خبر است. او در نوشتن مطالب ژورنالیستی مهارت ویژه دارد و از حامیان ساده نویسی است زیرا که عقیده دارد بیشتر خوانندگان (مخاطبان) روزنامه ها، عوام الناس هستند و ضمن درک مطلب، باید روشن شوند و از این طریق، آموزش ببینند و به عبارت دیگر بر معلومات خود بیافزایند. از خصلت های فردی سعید، راستگویی و صداقت اوست به گونه ای که دوستانش می گویند که اگر سعید مرتکب خلاف شود بی درنگ اعتراف می کند و پوزش می خواهد. سعید بسیار مؤدب است و نرم صحبت می کند و در رعایت احوال دیگران کوشاست. زودتر از وقت مقرر به محل کار می آید و با وجود علاقه شدید به دخترش «رهیده» دیرتر از همکاران، محل کار را ترک می کند و در مورد روزنامه و نشریات تا اطمینان نیابد که همه صفحات به چاپخانه ارسال شده و مشکلی نیست از آنجا خارج نمی شود. او می گوید که برای یک روزنامه نگار حرفه ای، رسانه ـ نشریات و رادیوتلویزیون ـ یعنی همه چیز، که زندگانی اش در آن خلاصه می شود.
    وی هیچگاه اشتباه خود را به گردن دیگران نمی انداخت. سعید شاید زودتر از هر روزنامه نگار ایرانی دیگر به اهمیت روزنامه نگاری الکترونیک (آنلاین) پی برد و متوجه شد که اینترنت یک انقلاب در انتقال اطلاعات (خبر و نظر و معلومات عمومی) و نیز محتوای رسانه ها است و در «هفته نامه توانا» که با کمک او انتشار می یافت کوشش فراوان کرد تا این موضوع را تفهیم، و روزنامه نگاران ایران را تشویق به تکمیل مهارت خود در آن رشته (آنلاین سازی و آنلاین نویسی) کند و نشریات، دارای اِدیشِن آنلاین هم بشوند که در صورت روبرو شدن با مشکل مالی، متوقف نشوند و اِدیشن آنلاین خود را تا زمان حل مسئله اقتصادی چاپ و توزیع ادامه دهند که این ادیشن، هزینه مالی چندانی ندارد. وی ازجمله کسانی بوده است که می گویند به تدریج عادت دیجیتال خوانی جای نوشتار کاغذی خوانی را بویژه در میان نسل نو خواهد گرفت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
فساد اداری در ایران از زمان سلطه مغولان ـ ایران 3 بار قربانی این فساد شد ـ «بیت المال» از نگاه احمد سخاورز
مورّخان متفقا بر این باور هستند که فساد اداری ایران و روسیه (روسیه تزاری ـ از کوههای پامیر و ماوراء سیحون تا لهستان، رودهای اترک و ارس و دریای سیاه) ریشه در زمان سلطه مغولان دارد. مغولان در هر سرزمین که بیش از یک نسل، حکومت تعرّضی داشتند، فساد اداری ایجاد شده است. آنان قرن ها بر چین نیز حکومت داشتند.
     به نظر این مورخان؛ پیش از مغول، ایران در سه مورد کوتاه مدت و مقطوع با فساد اداری و منازعه بزرگان و اصحاب منافع بر سر کسب قدرت رو به رو شده بود و در هر سه مورد، دولت ساقط شد و ...: در عهد داریوش سوم ـ آخرین شاه هخامنشی که اسکندر مقدونی با سپاهی کوچکتر، ایران را تصرف کرد، در زمان اردوان پنجم ـ آخرین شاه اشکانی که اردشیر پاپکان پا به میدان گذارد و آن دودمان را برکنار و زرتشتیانیسم را که بر ضد دروغ، نقض عهد و هرگونه فساد است دین رسمی ایران اعلام کرد و در اواخر حکومت دودمان ساسانیان و بویژه در طول سلطنت یزدگرد سوم ـ آخرین شاه ساسانی که توده های ایران از اسلامِ ضد فساد استقبال کردند، بگونه ای که ارتش مجهز و عظیم ایران در قادسیه از سپاه مسلمانان که نزدیک به یک سوم آن بود شکست خورد و یزدگرد از پایتخت خود ـ تیسفون فرار کردو ....
    رضاشاه (پهلوی یکم) برای ریشه کنی فساد اداری تلاش کرد ولی حکومت او دیری نپایید و فساد اداری به حالت اول بازگشت. رضاشاه به هر اداره که سر می زد و مقام های اداری را که اضافه وزن داشتند می دید ضمن اشاره مستقیم به شکم آنان می گفت: این فَربِگی (چاقی) علامت خوردن مال مردم [ناشی از فساد اداری] است و باید به کار و پیشینه او رسیدگی و برکنار شود. ضدیت با همین فساد اداری ـ قضایی بود که در سال 1357 یک گروه انبوه از مردم را به انقلابیون پیوند داد و شعارهای ضد فساد اداری باردیگر به میان آمد و احمد سخاور که برای صفحه مقالات روزنامه اطلاعات (صفحه ششم) کاریکاتور ژورنالیستی (بیان نظر و عمدتا برپایه خبر با ترسیم) می کشید و زیر عنوان «از نگاه سخاورز» درج می شد در شهریور 1357 (سال انقلاب) و به رغم برقراری حکومت نظامی از نیمه این ماه، «بیت المال ـ [سوء استفاده از بیت المال و مقام و مرتبت] را محور یک رشته از کاریکاتورهای خود قرار داد که کُپی یک نمونه از آن که سی ام شهریور آن سال درج شده بود در زیر آمده و جمله همیشگی رضاشاه در مورد «شکم گنده شدن» مقامات دولتی را در ذهن تداعی می کند.
    اعلامِ «فضای باز سیاسی» در نیمهِ سال انقلاب، دست سخاورز را برای ترسیم این کاریکاتورها را بازتر کرده بود. سخاورز پس از تغییر نظام ایران در 22 بهمن 1357، به ترسیم کاریکاتورِ ژورنالیستی برای روزنامه اطلاعات ادامه داده بود.
    احمد سخاورز که در کنفدراسیون کانادا زندگی می کند و به کار هنر (ترسیم کاریکاتور، نقاشی و مجسمه سازی) ادامه می دهد در این سرزمین به Alan Sakhavarz معروف است. او که در دانشگاه، رشته ادبیات انگلیسی را به اتمام رسانیده بود از اوایل دهه 1340 برای مطبوعات تهران و بویژه نشریات مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات کاریکاتور ژورنالیستی می کشید و ازجمله برای مطالب این نگارنده [نوشیروان کیهانی زاده] زیر عنوان «در گوشه و کنار شهر» که در روزنامه اطلاعات و اطلاعات هفتگی چاپ می شدند. وی در عین حال مترجم اخبار بین الملل رسانه ها و خبرگزاری های خارجی از زبان انگلیسی برای خبرگزاری سازمان رادیوتلویزیونی ملّی بود که برای پخش آماده می شدند و نیز دبیر اخبار جهان برای رادیو سراسری ایران.
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روی جلد شماره هشتم مجله روزنامک که یکم آذرماه 1393 به توزیع داده شد



    تمامی مطالب مندرج در صفحات مجله چاپی روزنامک ـ آخرین شماره و شماره های پیش از آن را ـ می توانید در اِدیشن آنلاین این مجله به نشانیِ
     www.rooznamak-magazine.com
    بخوانید.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
افتادن پایتخت چین به دست اویغورها
نیروهای اویغور (طبق رسم الخط قدیم، ئویغور) به ریاست بوگوخان Bogu بیستم نوامبر 762 میلادی شهر «لو ـ یانگ Lo -Yang» پایتخت وقت چین (امپراتوری تانگTang) را متصرف شدند و این دولت را خراجگزار خود كردند.
    طبق اسناد «محمدامین صدر» مورّخ كاشغری، اویغورها ـ كه اینك از اتباع دولت پکن هستند ـ «توقوز اوغوز» ها، در سال 744 میلادی قبایل 9گانه منطقه آلتایی را متحد ساخته و در مدتی نسبتا كوتاه سرزمین هایی از منچوری تا شمال شرقی دریای قزوین (دریای مازندران) را به تصرف خود درآورده بودند. [توقوز، دوقوز = 9 ـ اوغوز = قبیله].
     این قبایل از نیمه قرن هفتم میلادی كه امپراتوری ساسانیان از میان رفت و سپاه معروف به «مرزبان» آن مستقر در «فرارود» و دژ خجند فروپاشید این فرصت را به دست آورده بودند كه دست به جهانگیری بزنند. قبلا هون ها ، همسایه غربی اویغورها چندبار دست به چنین تلاشی زده بودند كه ارتش ساسانیان ایران آنان و بستگانشان ـ خزرها را درهم شكسته و به اروپا فراری داده بود.
     امپراتوری اویغورها به پایتختی «اردوبالیغ» تا سال 840 میلادی دوام یافت و در این سال به دست قرقیزها از میان رفت. علت شكست آن از نیروی قرقیز كه شمار كمتری بودند این بود كه منطقه اویغورها دچار خشكسالی و قحطی شده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
حملات نظامی ژاپن به چین در قرون 19 و 20 و قتل عام 60 هزار چینی در «پورت آرتور» و 300 هزار تن دیگر در نانجینگ
ارتش ژاپن كه به قصد تصرف شمال شرقی چین و جنوب شرقی سیبری روسیه از مرز كره گذشته و وارد چین شده بود 21 نوامبر سال 1894 بندر لوشونكو را Lushunkou (كه غربی ها آن را پورت آرتور Port Arthur می نامند) تصرف و شصت هزار سكنه اش را قتل عام كرد. ژاپنی ها تنها 36 نفر از جمعیت این شهر بندری را باقی گذارده بودند تا اجساد را دفن كنند. ارتش ژاپن سپاه دوم خود به فرماندهی ژنرال «یاماجی» را مامور تصرف «لوشونكو» كرده بود و این سپاه پس از عقب راندن یك لشكر سبك اسلحه چینی وارد بندر شده بود. مورخان این رویداد را «قتل عام پورت آرتور» عنوان داده اند.
    ژاپنی ها در نیمه دوم دهه 1930 نیز به چین تجاوز كردند و در چند شهر این كشور بویژه نانکینگ و شانگهای قتل عام به راه انداختند كه فراموش شدنی نیست. در جریان این تعرض، نظامیان ژاپنی در سال1937 شهر نانکینگ (نانجینگ) پایتخت وقت چین را تصرف و 300 هزار تن از نفوس شهر را کشتند. طبق تحقیق «آیریس چانگ» روزنامه نگار آمریکایی چینی تبار، ژاپنی ها با شمشیر روده های مردم نانكینگ را بدون داشتن كوچكترین گناه و دلیل درآوردند، مردان را اخته كردند، سینه زنان را بریدند، جوانان را به دیوار میخ كردند، هركس را خواستند تا كمر در خاك فروكردند و سپس سگهای گرسنه را به جانشان افكندند تا آنها را قطعه ــ قطعه كنند، مقامات شهر را به دو اتومبیل در خلاف جهت یكدیگر بستند و از هم دریدند، مادر و پدرها را كشتند و كباب كردند و فرزندان آنان را وادار به خوردن این كباب و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
قتل اسرارآمیز جان اف كندی نخستین رئیس جمهوری كاتولیك و ایرلندی تبار آمریكا
كندي در خودرو روباز در كنار بانويش ژاكلين اندكي پيش از قتل ـ جان كانالي فرماندار تكزاس در صندلي جلو نشسته است


     22 نوامبر سال 1963 جان اف. كندی سی و پنجمین رئیس جمهور آمریكا در یكهزار و سی امین روز زمامداری اش در اثنای عبور، باخودرو روباز از خیابانهای شهر پرجمعیت دالاس (واقع در ایالت تكزاس آمریكا) از داخل ساختمان یك مدرسه هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد و «لی هاروی اسوالد» متهم به قتل وی نیز پس از بازداشت به دست فردی دیگر به نام «جک روبی» در راهرو ساختمان محافظت شده پلیس به قتل رسید و جک روبی هم بعدا در زندان درگذشت!. لیندن جانسون معاون [تکزاسی] کندی همان روز ـ و در هواپیمایی که وی و خانواده کندی را به واشنگتن باز می گردانید ـ سوگند یادكرد و رئیس جمهوری آمریكا شد. هنوز انگیزه و اسرار این قتل دقیقا روشن نشده است.
     كندی نخستین كاتولیك ایرلندی تبار بود كه به ریاست جمهوری آمریكا انتخاب شده بود. قبلا سران این كشور از پروتستانهای انگلیسی تبار بودند. وی كه از حزب دمكرات بود قبلا نماینده مجلس و سناتور بود و در زمان خود جوانترین رئیس جمهوری آمریكا نیز به شمار می رفت.
    
دو روز پس از حادثه قتل (24 نوامبر 1963) هنگام انتقال اسوالد متهم به قتل كندي از بازداشتگاه براي تحقيق قضايي و تفهيم اتهام، به صورتي كه ديده مي شود «جك روبي» بدون نگراني از ماموران محافظ با شليك گلوله وي را به قتل مي رساند ـ ماموران پليس و اف بي آي در اطراف اسوالد ديده مي شوند


    عقب نشینی نیکیتا خروشچف رئیس دولت شوروی در جریان بحران موشکی کوبا در اکتبر 1962 که آغاز پایان کار آن جماهیریه دانسته شده است بر اثر ایستادگی جان اف کندی بود. اگر خروشچف به آن سرعت عقب نشینی نکرده بود اینک تاریخ جهان در مسیری دیگر قرارداشت. با این كه مقدمات مداخله آمریکا در اوضاع ویتنام جنوبی که به جنگی وسیع و خونین منجر شد در زمان کندی صورت گرفته بود و تاریخ عمومی (جهان) آغاز ضدیت با حكومت فیدل كاسترو برکوبا را به پای جان اف کندی نوشته است، اما از نظر اندیشه و سیاست داخلی فردی مترقی و لیبرال (در فرهنگ آمریكایی: چپگرا) بشمارآمده است. وی در گفتارش، از بر قراری یك صلح پایدار و خلع سلاح واقعی و رعایت تمام عیار حقوق بشر جانبداری می كرد و آماده یك سازش بزرگ واقعی و همه جانبه با شوروی بود كه انجام آن را طبق برخی نوشته ها به دوره دوم(!) ریاست جمهوری خود موكول كرده بود.
     واداركردن شاه سابق به انجام اصلاحات طرحِ علی امینی در ایران كه بعدا شاه به آن عنوان انقلاب سفید داده بود در همین راستا بود. جان اف کندی با دکتر علی امینی آشنایی قبلی داشت. کندی همچنین به شاه گفته بود که راه پیشرفت ایران این است که مواردی از اصلاحیه قانون اساسی آمریکا معروف به «بیل آو رایتز» را به صورتی در قوانین ایران بگنجانید که عملی نشد و به باور برخی از صاحبنظران، مشکلات بعدی ایران نتیجه همین بی اعتنایی شاه به توصیه کندی (آزادی تأسیس احزاب و انتشار روزنامه حرفه ای و تشکیل اجتماعات) بود.
    کندی در زمینه سیاست داخلی تا توانست با فقر و ناامیدی در جامعه آمریكا مبارزه كرد. این جمله پُرمعنا از او باقی مانده است: همه اش نگویید كه دولت برای ما چه كرده است، گاهی هم از خود بپرسید كه خودتان برای كشور چه كرده اید؟.
    
كندي با ژاکلين و يكي از فرزندانش در يك روز تعطيل


    
انعکاس قتل جان اف. کندی در تهران (صفحه اول شماره دوم آذرماه 1342 روزنامه اطلاعات)


    
تعقیب ماجرای قتل کِنِدی در شماره سوم آذرماه 1342 روزنامه اطلاعات

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سوهارتو و كشتار بیش از نیم میلیون اندونزیایی
احمد آیدیت
22 نوامبر 1965 و نزدیك به دو ماه پس از روی كار آمدن ژنرال سوهارتو در اندونزی، احمد آیدیت Ahmad Aidit دبیركل حزب كمونیست این كشور كه در آن زمان سومین حزب از این دست، پس از چین و روسیه بود ترورشد. سوهارتو كه 27 ژانویه 2008 و در 86 سالگی درگذشت و 31 سال بر اندونزی حکومت کرد در سی ام سپتامبر آن سال با استفاده از فرصتی كه یك ناآرامی در پایتخت به دست داده بود دست به كودتا زده بود و دلیل اقدام خودرا جلوگیری از توطئه كودتای كمونیست ها اعلام كرده بود. وی که یک مسلمان سُنّی بود پس از سلب اختیارات مقامات دولتی و نظامی، قدرت را به دست گرفته بود ولی جرات نكرد عنوان ریاست جمهوری را از دكتر احمد سوكارنو بانی استقلال و یكپارچه ساختن این مجمع الجزایر بگیرد. سوهارتو ضمن نامیدن سوكارنو به عنوان پدر ملت، خود اختیارات اجرایی را به دست گرفته بود و چون هوادار غرب و در ارتباط با «سیا» بود و جنگ سرد دو بلوك ادامه داشت دست به كشتار كمونیست ها زد. وی همچنین به هر مخالفف برچسب كمونیست بودن می زد و نابود می کرد. به نوشته مورخین، در این كشتار پانصد هزار تا یك میلیون نفری روشنفكران و چپگرایان اندونزی و از جمله «احمد آیدیت» رهبر حزب کمونیست كشته شدند. احمد آیدیت 42 ساله بود. حکومت سوهارتو که کودکی و جوانی را در فقر سیاه ـ در پرورشگاه و یا هرچند وقت درخانه ای ـ گذرانیده بود در سال 1998 پس از 31 سال حکومت و در پی یک رشته تظاهرات خیابانیِ عصیان مانند، افشاگری و ضدیت علنی چند رهبر سیاسی ازجمله دختر سوکارنو ازکار کناره گیری کرد و بلافاصله متهم به سوء مدیریت و سوء استفاده مالی و داشتن ثروتی برابر 15 میلیارد دلار شد و یک پرونده قضایی برایش تشکیل گردید و «ترانس پیرسی اینترنشنال» دست به یک تحقیق جهانی زد تا این ثروت را بیاید و به اندونزی بازگرداند. در این میان اعلام شده بود که سوهارتو بیمار است و تحقیق قضایی از او امکانپذیر نیست!! و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زنی كه ده زن و دختر را پس از شکنجه دادن بی جان كرد
WEST

بیست و دوم نوامبر 1995 یك دادگاه انگلستان بانو «رُزمِری وِست معروف به رُز» را به جرم كشتن ده زن و دختر جوان به حبس دائم محكوم كرد. وی دختر 16 ساله خود ـ هِدِر ـ و نیز نادختری اش را هم کشته بود. دوستِ دختر (رفیقه) شوهر رُزمِری نیز یکی از قربانیان وی بود. [كشورهای اروپایی مجازات اعدام ندارند.].
    رُزمِری ـ یك بانوی انگلیسی و در زمان محاکمه، 41 ساله که در سال 1994 دستگیر شده بود ـ این زنان و دختران را در خیابان و عمدتا در ایستگاه اتوبوس فریب می داد، به خانه می بُرد و پس از زجردادن و شكنجه كردن می كشت! و اجسادشان را پس از قطعه ـ قطعه کردن در حیاط خانه اش دفن می کرد. ناپدید شدن «هدر» باعث سوء ظن همسایگان شده بود. یكی از زنانی كه موفق به فرار شده بود رُزمری را به دام انداخت. گفته شده بود که «فرِد» شوهر او از این ماجرا اطلاع داشت و به همین دلیل دستگیر و بازداشت شده بود که در زندان خودکشی کرد. فرِد قبلا یک بار هم به اتهام دزدی قالپاق اتومبیل زندانی شده بود.
     «رُزمری» که در گلوسِستر انگلستان زندگی می کرد به سادیسم و آزار دیگران (و در این مورد آزار و زجر زنان) مبتلاء بود. محاکمه وی هفته ها طول کشیده بود. محکومیت او مشمول آزادی مشروط نمی شود و تا پایان عُمر در زندان خواهد بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
... و برای پیشگیری از رنجش جورج دبلیو بوش
Zinser
در پی احزاب، رسانه های كشور مكزیك هم در سومین هفته نوامبر 2003 به جانبداری از «آدولفو آگویلار زینسر» نماینده پیشین این كشور در سازمان ملل پرداخته بودند كه 20 نوامبر 2003 به خواست «فوكس» رئیس جمهوری وقت مكزیك از آن سمت كناره گیری كرد. «زینسر» در مقر سازمان ملل گفته بود كه دولت واشنگتن به مكزیك به چشم «بَك یارد ـ حیاط خلوت» خود نگاه می كند و ما از پیمان «نفتا» سودی نبرده ایم.
     احزاب و رسانه های مكزیك كنارنهادن زینسر را كاری دانسته بودند كه رئیس جمهوری مكزیك برای پیشگیری از رنجش حكومت جورج دبلیو بوش از دولت مكزیك انجام داده و آن را یک ضعف و خوشامد خوانده بودند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تظاهرات ضد دولتی پاییز 2003 گرجستان
شوارد نادزه
21 نوامبر 2003 سرانجام پلیس سازمان امنیت گرجستان در برابر مخالفان سیاسی «ادوارد شواردنادزه» رئیس جمهوری وقت این كشور دست به عقب نشینی زد و رئیس این سازمان اعتراف كرد كه در انتخابات آن سال سوء عمل وجود داشته و این انتخابات تجدید می شود. حال آن كه دو روز پیش از آن مقامات مربوط اعلام كرده بودند كه تخلّف انتخاباتی صورت نگرفته است.
     با وجود این عقب نشینی كه سیاستمداران رقیب را راضی ساخت، تظاهرات مردم كه شعار می دادند از بیكاری، فقر و فساد اداری خسته شده اند ادامه یافت. گرجی های تظاهرکننده می گفتند كه دولتمردان آن کشور از مردم جدا افتاده و منافع خودرا مقدم بر مصالح ملت قرار داده اند و ... و باید بروند.
    اصحاب نظر ضمن تفسیر رویدادهای پاییز سال 2003 گرجستان ادعا کرده بودند که به نظر می رسد دولت آمریکا مایل است فرد دیگری رئیس دولت گرجستان شود تا از آن دولت حرف شنوی بیشتری داشته باشد زیرا که واشنگتن برای منطقه قفقاز برنامه های دور و دراز دارد.
    شوارنادزه قبلا وزیر امور خارجه شوروی بود و در اشتباهات گورباچف که به فروپاشی شوروی منجر شد، شریک. شواردنادزهِ بی مقام و بی منزلت در جولای 2014 درگذشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
کالاشنیکوف: جنگ و کشتار را سیاستمداران آغاز می کنند، نه تفنگ
سرلشكر كالاشنيكوف با تفنگ معروفش AK-47

میخاییل كالاشنیكوف سرلشكر بازنشسته روسیه و سازنده تفنگی به همین نام كه بیش از هر سلاح دیگر درجهان امروز توزیع شده است 21 نوامبر 2003 موزه ای را كه به نام او در «دلفت» كشور هلند (ندرلند) تاسیس شده است گشود و گفت كه تفنگ خودكار كالاشنیكوف را در سال 1949 با استفاده از تجربه خود در جریان جنگ جهانی دوم طراحی كرد، زیرا كه متوجه شد تفنگ باید ساختاری بسیار ساده و اطمینان بخش داشته باشد.
     كالاشنیكوف (در آن روز 84 ساله) ضمن ردّ این ملامت كه وسیله كشتار ساخته است گفت: جنگ و کشتار را سیاستمداران آغاز می كنند، نه تفنگ. باهر وسیله ای می توان آدم كشت، حتی با مداد. باید آدمكشی از جهان رخت بربندد. وانگهی، تا ترتیب قطعی پایان هرگونه جنگ داده نشود، حق اساسی و مشروع هر ملت است كه وسیله دفاع از خود را داشته باشد.
    کالاشنیکوف که در نوامبر 1919 به دنیا آمده بود 23 دسامبر 2013 در 94 سالگی درگذشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
فوت مبتکر «کردیت کارت»
جوزف ویلیامز
جوزف ویلیامز مبتكر «كارت اعتباری پلاستیكی» كه از سال 1958 به نام «بانك امریكارد BankAmericard» بكار برده شد و از سال 1977 به «ویزا» تغییر نام داد و ... هشتم نوامبر 2003 در 88 سالگی درگذشت.
    اینك هر سال بیش از مجموع اسكناس در جریان، با این كارت ها معامله صورت می گیرد و لزومی ندارد كه یك فرد در جیب خود پول نقد داشته باشد.
    بانکها بر بدهی دارندگان این کارتها بهره سنگین قرارداده اند. خطر این کارتها برای بانکها این است که در دوران رکود اقتصادی، نخواهند توانست پولی را که از این طریق به دارنده آن داده اند (نقدی و یا پرداخت به فروشندگان اجناس و خدمات) به موقع وصول کنند. در پاییز سال 2008 شکست برخی از بانکهای آمریکا بخاطر همین کارتها بود. این کارتها برای برخی از دارندگان آنها بویژه جوانان هم خالی از خطر نیست زیرا که به اتکاء کارت اعتباری، با جیب خالی دست به خرج کردن می زنند و هنگام پرداخت درمانده و بد حساب می شوند و .... در آمریکا به بدحساب، حتی خانه اجاره داده نمی شود و نمی تواند اقساطی خرید کند و یا کار و شغل بدست آورد.
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
قرن 21 و آغاز رقابت بر سر گسترش روابط و نفوذ و بویژه در آمریكا لاتین ـ پیش بینیِ «روسیهِ پیشین شدن» روسیه کنونی در دهه سوم قرن 21
ولاديمير پوتين 21 نوامبر 2004 هنگام ديدار از شيلي، لباس محلي شيليايي بر تن کرده بود

از آغاز قرن 21 توجه برخی دولت های خارج از منطقه به آمریكای لاتین و بسط روابط و احتمالا نفوذ در این منطقه که می رود به رقابت بیانجامد افزایش یافته است. برای مثال؛ 22 نوامبر 2004 رئیس جمهوری چین در كوبا، رئیس جمهوری روسیه در برزیل و رئیس جمهوری آمریكا در کشور كلمبیا بودند و تفسیرنگاران نظر داده بودند که آمریکای لاتین حرکت تازه ای به سمت چپ آغاز کرده و به نظر می رسد که در دهه های آینده در این منطقه دولت های چپگرا بر سر کار آیند. در سفر به آمریکای لاتین، پوتین پیش از دیدار از برزیل، از شیلی دیدن کرده بود.
     در آن سال مسکو و پکن جداگانه می كوشیدند كه با برزیل همكاری وسیع نفتی و هواپیماسازی داشته باشند. پکن تلاش می کرد كه از شریك سوم تجاری با كوبا به شریك ردیف اول ارتقاء یابد. در سال 2004 ونزوئلا و اسپانیا شركاء تجاری اول و دوم كوبا بودند. چندی بعد روسیه ناوگان به آبهای کارائیب فرستاد و یک رزمناو خودرا از آبراه پاناما عبور داد. این نخستین بار بود که یک کشتی نظامی روسیه از این آبراه می گذشت.
    این رقابت ها ظاهرا ادامه دارد. بیست و سوم نوامبر 2012 رئیس جمهوری مکزیک گفته بود که برای دیدار از روسیه و گسترش روابط دو کشور به مسکو خواهد رفت. وی پیش بینی کرده بود که تا پایان دهه سوم قرن 21، مسکو به جایگاه پیشین خود در پهنه سیاست های جهانی بازخواهد گشت. وی گفته بود که کرملین منتظر فرصت است و تحولات منطقه ای و جهانی این فرصت را برایش فراهم خواهد کرد، روسیه که با فروپاشی اتحاد شوروی بخش های وسیعی از روسیه تزاری را از دست داده است که روس بوده اند بالقوه یک قدرت ردیف بالا است و تلاش خواهد کرد آن مناطق را به دامان مادر بازگرداند و روسیه پیشین (پیش از انقلاب 1917) شود.
    یک تاریخدان که اظهارات او همان وقت رسانه ای شده بود گفته بود؛ رقیبان اتحاد شوروی (یکی از دو قدرت وقت) در سال 1991 و پیش از اینکه یلتسین گورباچف را مجبور به قبول توافق سه نفری فروپاشی شوروی کند، اعضای ساختگی شوروی (بلشویک ساخت) را یکی پس از دیگری تشویق و در واقع، وادار به اعلام استقلال یکجانبه کردند. باید پیش بینی می کردند که روزگاری یک ناسیونالیست روس بر کرسی کرملین بنشیند و سخن از بازگرداندن سرزمین های مادری بگوید و به تدریج وارد عملیات شود و این، چیزی جز قرارگرفتن جهان در لبه جنگ اتمی نیست. برای اینکه روسیه تمام توان خودرا در گسترش و نوسازی سلاح اتمی و وسائل انتقال آنها بکار می برَد و سلاح های متعارف (توپ و تانک و ...) را در ردیف سوم و چهارم و ... قرار داده، و این، یعنی به محض درگیری میان ناتو و روسیه، بکار رفتن سلاح اتمی. درگیری میان اعضای ناتو و روسیه با سلاح متعارف به دلایل زیاد نمی تواند بیش از یکی ـ دو هفته طول بکشد زیراکه انتقال نیروی متعارف از جانب اعضای ناتو به مرز روسیه سریع و وسیع نمی تواند باشد و روسیه نیز تا نیرو بسیج کند و نظامیان پیشین را فراخواند و آموزش دهد هفته ها و ماهها طول خواهد کشید و لذا درگیری، اتمی خواهد بود و پایان تمدن در دو سه قاره درگیر. با پیش بینی این مورخ، مخالفت بلوک غرب از ایجاد مجدد روسیه بزرگتر، از نبرد رسانه ای و دیپلماتیک و کمک مالی و تسلیحاتی به قطعات جدا شده که بزرگ و قدرتمند هم نیستند تجاوز نخواهد کرد و به هدف مورد نظر آن بلوک نخواهد رسید. تجربه تاریخ نشان می دهد که در هر درگیری دوجانبه (اشاره به بلوک غرب و روسیه) یکی شان پیروز و قدرت برتر می شود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
گزارش تفسیرگونه نوامبر 2004 «پراودای آنلاین» از میزان فقر در روسیه وقت و خطر جهانی آن ـ دشوار بودن تَرک روانشناسی برابر بودن
«پراودای آنلاین» 21 نوامبر 2004 در اِدیشِن خود به زبان انگلیسی گزارش از گسترش روز افزونِ تفاوتِ درآمد میان روس ها داده بود كه 74 سال عادت به برابری نسبی درآمد كرده بودند.
     این نشریه آنلاین نوشته بود: تَرك روانشناسی برابر بودن و عادت کردن دوباره به برابر نبودن در درآمد و قبول و گردن نهادن به آن و نیز مشاهده فساد و دَم برنیاورن كه پس از فروپاشی شوروی به آنان تحمیل شده است نزدیك به نود درصد روس ها را ناراضی ساخته و در آرزوی بازگشت به همان دوران [نظام سوسیالیستی] و حتی دوران امپراتوری روسیه (روسیه تزاری) هستند، مردم سایر جمهوری های شوروی سابق هم همین آرزو را دارند.
    پراودا نوشته بود که اگر دولت برای حل این مسئله سریعا اقدام نكند عدم رضایت اکثریت به صورت خشم و احیانا انقلابی دیگر در خواهد آمد زیرا كه روس های امروز، سِرف های قدیم نیستند كه با زجر و تبعیض بزرگ شده و با آن خو گرفته باشند. به نظر می رسد که روس ها با مشاهده وضعیت پس از فروپاشی؛ دست كم نوعی سوسیال دمکراسی و سوسیالیسم ملایم گام به گام (پلكانی) را طالب هستند.
    پرودا نوشته بود كه در شش ماه منتهی به نوامبر 2004 شكاف فقیر و غنی در روسیه باز هم بیشتر شده است. در 13 سال پس از فروپاشی (1991 تا 2004) یک طبقه غنی و ثروتمند در روسیه ظاهر شده که برخلاف طبقه ثروتمند کشورهای با نظام سرمایه داری، بسیار بی رحم، فاسد و استثمارگر است.
     پراودا نوشته بود که طبق ارقام منتشره از سوی وزارت دارایی روسیه، درآمد ده درصد جمعیت این كشور در حال حاضر (سال 2004) 15 و دو دهم بار بیشتر از متوسط درآمد سایر روس هاست و این درآمد اضافی (ثروت) از راه معاملات، بالا کشیدن موسسات دولتی در خصوصی سازی ها و اجحاف و یا سوء استفاده و استثمار به دست آمده است، نه كار درست و خدمت. روس ها تا دو دهه پیش، درآمد از راه خرید و فروش انفرادی (نه دولتی) را عملی مردود می دانستند و عدم رضایت و خشم آنان به همین سبب است. از این «درصدها» چنین برمی آید كه درآمد طبقه پولدار (معامله گر و متجاوز به اموال عمومی) در روسیه در طول دو سال اخیر (2002 تا 2004) نسبت به گذشته بازهم دو و دو دهم درصد افزایش یافته است. ارقام آخرین گزارش بانك جهانی (مربوط به سال 2003) نیز حكایت از فقر اقتصادی 19 و شش دهم درصد روس ها دارد [داشت] كه روسیه را از جهت درآمد متوسط مردم در میان كشورهای جهان در ردیف پنجاه و هفتم قرار داده است [داده بود].
    پراودا هشدار داده بود که اگر به روانشناسی حاصل از 74 سال زندگی سوسیالیستی روس ها توجه نشود باید در انتظار انقلاب دیگری از نوع انقلاب اکتبر 1917 و بلکه خونین تر بود. ناراضی بودن روس ها از وضعیت زندگانی خود به سود قدرت های دیگر هم نیست زیراکه که روسیه بیش از هر کشور دیگر سلاح اتمی ـ موشکی دارد و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
... و چارلز مَنسِن که نیم قرن خبرساز رسانه ها بود جان سپرد و به درستی معلوم نشد که چرا برای آدمکشی، گروه ایجاد کرده بود
نهم آگوست سال 1969 (اَمُرداد 1348) در ساعات شب ـ حدود نیمه شب، شارون تیت Sharon Tate بازیگر فیلم های سینمایی كه اِباء نداشت نیمه عریان و ... از او تصویر بگیرند در خانه اش در لس آنجلس (ناحیهِ Benedict Canyon واقع در شمال غربی بورلی هیلز) به طرز فجیعی و با ضربات کارد به قتل رسید. وی هشت ماهه (8 ماه و سه هفته) حامله بود و طبق تشخیص پزشکان قرار بود پسر به دنیا آورَد. در حمله به خانه شارون تیتِ 26 ساله، سه تَن دیگر كه در آنجا بودند كشته شدند. قاتلان كه به گردن «شارون» طناب انداخته بودند تا جسد او را به دار بكشند هنگام تَرك خانه، با خون مقتولین بر در ورودی كلمه «پیگز = خوك ها» را نوشته بودند. آنان پس از خروج از خانه، یكی از همسایگان را نیز كه در اتومبیلش نشسته و در انتظار آمدن دوستش بود كشتند. کارگرِ خانه که در ساعات روز به آنجا می رفت، روز بعد پس از مشاهده کلمه خون ـ نوشته و اجساد جریان را به پلیس خبر داد.
     خبر این واقعه در آن زمان سایر گزارشهای جهان را تحت الشعاع خود قرار داده بود.
     «شارون ـ شَرون» دختر یك سرهنگ اطلاعاتی ارتش آمریكا بود كه هنگام مأموریت پدرش در ایتالیا علاقه مند به هنر نمایش شده بود و برای این منظور بعدا به فرانسه رفته بود و سپس به لس آنجلس (هالیوود). او در عین حال یک مُدل بود و کار تلویزیونی هم انجام می داد. عکس های او به عنوان مُدِل در مجله های مربوط و عمدتا روی جلد چاپ می شد. زیبایی او بیش از هنرش مورد توجه فیلم سازان و اَدوِرتایزِرها بود.
    شارون چندی پس از ورود به کار نمایش که 8 سال طول کشید، با رومَن پولانسكی كارگردان فیلم های سینمایی ازدواج كرده بود. پولانسکی در زمان قتل، در لندن بود. بیشتر فیلم های شارون تیت، پس از قتل او به نمایش درآمدند. شارون 24 ژانویه 1943 در دالاس (تکزاس) به دنیا آمده بود.
     به موازات کشتار نهم آگوست در خانه شارون تیت و بیرون از این خانه، در طول 5 هفته 4 تَن دیگر (جمعا 9 نفر) به همان شکل کشته شدند.
     چهار ماه بعد از واقعه قتل شارون و دیگران، چارلز مانسون (طبق شنیده ها، صاحب عقیده ای خاص که از میان بردن افراد بَد و اصطلاحا شیطانی را موجّه می دانست!) و چهار تَن از پیروانش به اتهام آن قتل ها دستگیر و محاكمه شدند. سه زن از متهمان به کشتار در خانه شارون و از پیروان مانسون (اصطلاحا؛ از اعضای فامیل مانسون) اعتراف به عمل خود كردند ولی گفتند كه مانسون در جریان آن قتل ها حضور نداشت.
     جرم مانسون ـ مَنسِن (Charles Milles Manson) پس از دستگیرشدن و بازپرسی؛ توطئه و تحریک به قتل 9 نفر و یا دست داشتن در این قتل ها تشخیص داده شد و برایش کیفرخواست اعدام صادر گردید، که یک قاضی، اعدام فرد را خلاف اصول کالیفرنیا اعلام کرد و مانسون در سال 1971 به 9 بار حبس ابد محکوم قطعی شد و نزدیک به نیم قرن در زندان بود ـ زندان کُرکُران و .... او که چند بار درخواست آزادی مشروط (پَرول) کرده بود و موافقت نشده بود اخیرا به بیماری جهاز هاضمه مبتلا شده بود و 19 نوامبر 2017 (یکشنبه) در بیمارستان کِرن کاونتی (واقع در شمال لس آنجلس) و در 83 سالگی درگذشت. او 12 نوامبر 1934 در سینسیناتی (استیت اُهایو) به دنیا آمده بود، دو بار ازدواج کرده بود و دارای 3 فرزند شده بود. مانسون در عین حال آهنگ موسیقی می نوشت و استعداد خوانندگی داشت.
     در باره عقاید مانسون و انگیزه واقعی این جنایات و پیروی شماری از افراد از او هنوز هم اطلاعات كامل منتشر نشده است. گفته اند که او حذف افراد بَد را روا می دانست حال آنکه قبلا (قبل از ایجاد گروه)، خود او به اتهام سرقت و ... دستگیر و زندانی شده بود. گروه او که اصطلاحا خانواده مانسون خوانده می شدند از سرقت بانك و ... اباء نداشتند. مانسون (مَنسِن) در پاسخ به این پرسش که اگر از هواداران نازیسم نیست چرا علامت «سواستیکا» دارد گفته بود که از دیدگاه او، سواستیکا علامت انحصاری هواداری از نازیسم نیست و این علامت از هزاران سال پیش به عنوان نشانه خوش شانسی و خوبی بکار رفته است. سواستیکا یک واژه سانسکریت (هِندی) است نه آلمانی.
    
Sharon Tate


    
Charles Milles Manson در جوانی


    
Manson در 83 سالگی و سه ماه پیش از درگذشت


    
سه زن از پیروان Manson پس از دستگیر شدن (5 دهه پیش)


    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
«تاریخ» از نگاهی بر صفحات اول روزنامه های وقت ـ زمین لرزه های طبس (شهریور 1357) و خراسان (آبان 1358)
از قرن بیستم دو روش دیگر بر تاریخ نویسی اضافه شده است؛ تاریخ شفاهی (نوار مصاحبه و عمدتا با شهود یک رویداد و ماجرا، اصحاب اطلاع و خاطرات مقامات پیشین و اهل تجربه) که در آرشیوها و کتابخانه نگهداری می شود تا پژوهشگران با گوش کردن به نوار ِ مورد نظر، مطلب خودرا تکمیل کنند و تصویر ـ اعم از فتو و یا کُپی از یک مطلب، یک صفحه روزنامه و ....
     این تصاویر و کُپی ها نه تنها سند تاریخ محسوب می شوند بلکه به دست دادن سوژه تحقیق و سر نخ برای دنبال کردن یک قضیه.
     با توجه به زمین لرزه غرب ایران که 21 آبان 1396 (12 نوامبر 2017) روی داد و صدها نفر را کشت و هزاران تَن دیگر را مجروح کرد، کُپی صفحات اول روزنامه اطلاعات حاوی گزارش های زمین لرزه طبَس که 25 شهریور 1357 (16 سپتامبر 1978 ـ سال انقلاب) در ساعات شب رخ داد و زمین لرزه خراسان در آبانماه ( 24 آبان 1358) و ده ماه پس از انقلاب که زلزله آبان 1396 غرب کشور نیز در همان ماه (آبان) روی داده بود مِن بابِ مثال در زیر آمده است. زمین لرزه طبَس پس از اعلام فضای باز سیاسی روی داد و انتقادها و افشاگری ها درباره آن انتشار یافت و انقلاب را شدت داد:
    
صفحه اول شماره 24 آبان 1358 روزنامه اطلاعات و تیتر زلزله خراسان


    
    
صفحات اول روزنامه اطلاعات از 26 شهریور 1357 تا سی ام این ماه از پایین به بالا درباره زلزله طبس

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 22 نوامبر
  • 1837:   ویلیام لیون مکنزی شهردار تورنتو (اونتاریو ـ کانادا) و ناشر روزنامه کانستیتوشن در سرمقاله این روزنامه از کانادایی های ساکن منطقه خواست که برضد دولت انگلستان که صاحب اختیار کانادا بود دست به شورش بزنند و بپاخیزند. این نخستین بار بود که یک مقام چنین دعوتی از مردم کرده بود. مکنزی که تا 1861 در قید حیات بود یک روزنامه نگار اسکاتلندی تبار بود که به کانادا مهاجرت کرده بود. طبق اساسنامه مصوب سال 1781 کنفدراسیون آمریکا (ایالات متحده)، کانادا هرلحظه که تقاضا کند می تواند به ایالات متحده بپیوندد.
        
        
  • 1858:   در جریان هجوم برای استخراج طلا (گلد رش) در آمریکا، در این روز گروهی از کارگران معدن در یک منطقه مرتفع رشته کوههای راکی در کلرادو مستقر شدند و چون این قرارگاه در منطقه کوهستانی واقع بود نامش را به «مونتانا» که یک واژه اسپانیایی است (مونتانایا) گذاردند که بعدا چون بیشتر کارگران مهاجر از کانزانس آمده بودند این نام را به دنور Denver
        که از نام جیمز دنور فرماندار وقت کانزاس گرفته شده تغییر دادند. دنور اینک یک شهر ششصد و پنجاه هزار نفری است که 31 درصد جمعیت آن لاتینو (اسپانیانی زبان) و ده درصد سیاپوست هستند. سفید پوستان ساکن دنور عمدتا آلمانی تبارند.
        
        
        
  • 1890:   در این روز شارل دوگل مرد بزرگ فرانسه بدنیا امد و 80 سال عمر کرد و در همین ماهی که متولد شده بود در سال 1970 درگذشت. وی ده سال رئیس جمهوری و پیش از آن نخست وزیر فرانسه بود و در جریان جنگ جهانی دوم رئیس دولت موقت (مستقر در لندن، زیرا که پاریس در تصرف آلمان بود). دوگل ـ یک دمکرات، قبلا مقامات متعدد دیگر داشت ازجمله وزیر دفاع فرانسه بود.
        
  • 1906:   «شورای جهانی ارتباطات رادیویی» مخابره مكرر سه حرف « اس او اس S O S» را به عنوان علامت استمداد تعیین كرد كه هنوز به قوت خود باقی است.
        
        
  • 1924:   دولت انگلستان اتباع مصر را كه شمار آنان در سودان مستعمره اش زیاد شده بود از این سرزمین بیرون راند تا دولت مصر بعدا مدعی مالكیت سودان نشود!.
        
        
        
  • 1943:   نشست سران آمریکا، انگلستان و چین (روزولت، چرچیل و چیانگ کای شک) در قاهره آغاز شد. هدف از این نشست یافتن راهی برای شکست دادن ژاپن گزارش شده بود.
        
        
  • 1961:  


    در این روز Mariel Hemingway نوه اِرنِست همینگوی داستان نگار نامدار بدنیا آمد و از 14 سالگی وارد پیشه بازیگری در فیلم های سینمایی و برنامه های تلویزیونی شده است و تاکنون در دهها فیلم نقش داشته و برنده چند جایزه هنری شده و بارها گفته است که می خواهد نام فامیل همینگوی همچنان بر سر زبانها باشد. نخستین فیلمی که ماریِل در آن نقش ایفا کرد؛ ماتیک (لیپ ستیک) عنوان دارد. وی همچنان به کار هنرنمایی ادامه می دهد.
        
  • 1967:   شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 242 را تصویب کرد که در آن از فلسطینی ها و اسرائیلی ها خواسته شده است که از طرق مسالمت آمیز مسائل فی مابین را حل کنند و ....
        
        
  • 1974:   مجمع عمومی سازمان ملل تصویب کرد که سازمان آزادی فلسطین (پی. ال. او) در آن سازمان جهانی دارای «عضو ناظر» شود.
        
        
  • 1975:  
    خوان کارلوس

    خوان کارلوس دو بوربون و در نوامبر 1975 سی و هفت ساله، دو روز پس از درگذشت فرانسیسکو فرانکو پادشاه اسپانیا شد. اسپانیا 38 سال بدون پادشاه بود و فرانکو، خود بر این کشور ریاست می کرد. برای بازگشت سلطنت به اسپانیا، در این کشور رفراندوم صورت گرفت.
        
  • 1989:   در سالروز استقلال لبنان، رینیه (رِنه) معوّض رئیس جمهوری این کشور که با اتومبیل از خیابان عبور می کرد بر اثر انفجار بمب کشته شد. وی که یک مسیحی مارونی بود تنها 17 روز رئیس کشور لبنان بود.
         لبنان 22 نوامبر 1943 استقلال یافت. قیمومت این سرزمین ـ از مستملکات سابق امپراتوری عثمانی ـ در پایان جنگ جهانی یکم به فرانسه داده شده بود. این قیمومت عملا از 24 اکتبر 1945 پایان یافت و لبنان به عضویت سازمان ملل درآمد، ولی نظامیان فرانسه 31 دسامبر 1946 لبنان را تَرک کردند. لبنان در تمامی دوران هخامنشیان و دهها سال در دوران ساسانیان وابسته به ایران بود. لبنان که پس از کسب استقلال بحران های متعدد از سر گذرانیده دارای ده هزار و پانصد کیلومتر مربّع وسعت و 6 میلیون جمعیت است.
        
        
  • 1990:   در این روز بانو مارگارت تاچر از نخست وزیری انگلستان کنار رفت و درست در همین روز در سال 2005 بانو انجلا مرکل (آنگلا مِرکل) صدراعظم (نخست وزیر) فدراسیون آلمان شد.
        
  • 2022:   در این روز در ساعت ده و 20 دقیقه شب، مدیر شبانه فروشگاه بزرگ زنجیره ای «وال مارت» در شهر چساپیک استیت ویرجینیا در حالی که یک سلاح کمری بدست داشت وارد اطاق تجمع کارکنان ساعات شب فروشگاه شد و به سوی ده تن از آنان تیراندازی کرد که 6 نفرشان کشته و چهار تن دیگر مجروح شدند. وی این ده تن را از میان کارکنان فروشگاه که برای شنیدن تصمیمات تازه مدیریت فروشگاه در آن اطاق جمع شده بودند انتخاب کرده بود. او پیش از تیراندازی به یکی از کارکنان که مورد توجه او بود گفته بود که سریعا از اطاق خارج شود. این فرد، سپس یک گلوله هم به مغز خود شلیک کرد و درگذشت. این فروشگاه که به سوپر فروشگاه معروف است پس از این حادثه ماهها تعطیل بود. انگیزه واقعی آن فرد از این تیراندازی بدست نیامده است، اما گفته شده است که در یادداشت هایش در چند مورد از شیطان یاد کرده بود.
        
  • نامه به مولف
    اسکندر مقدوني يا اسکندر کبير؟
  •   چرا می نویسید اسكندر مقدونی، نمی نویسید اسكندر كبیر؟.
        این پرسش از مؤلف این تاریخ آنلاین در آبان ماه 1381 طی یک ایمیل واصل شد و اول آذر ماه همان سال به آن پاسخ داده شد. چون از آن پس چند بار دیگر این پرسش مطرح شده است، پاسخ را به همان صورت که در زیر آمده است باقی می گذاریم:
        
        ـ نگارنده (مؤلف این تاریخ آنلاین برای ایرانیان) به عنوان یك ایرانی به خود اجازه نمی دهد فردی را كه بدون دلیل وطن ما را متصرف شد و ساختمان باشكوهی را كه در طول سالها برای ساختنش زحمات و هنرنمایی بسیار به كار رفته و نماد یك ملت، تمدن و عظمت آن بود، بدون این كه ساختمان بی جان (تخت جمشید) گناهی مرتكب شده باشد ویران ساخته، «كبیر» بنویسد. این صفت «کبیر» را قرن ها بعد مورّخان اروپایی به اسکندر داده اند به دلیل این كه از غرب بود.
        به علاوه، نگارنده به پاس احترام به مادر بزرگ خود (مادر پدرش) هم اسکندر مقدونی را «بزرگ» نمی نویسد. مادر بزرگ او كه بانویی عمیقا میهندوست بود و در سال 1328 خورشیدی (1949 میلادی) فوت شد و نام خانوادگی نگارنده از اوست در نوروز 1327 یكی از هفت برادرش را كه یك كتاب اسكندرنامه برای نوه او (این نگارنده) هدیه نوروزی آورده بود از خانه بیرون انداخت و كتاب را به میان شعله های بخاری دیواری افكند كه چرا برای نوه اش کتاب حاوی سرگذشت مردی را آورده بود كه وطن او ـ ایران را تصرف و تحقیر كرده بود. این نگارنده هرگز به این احساس پاك مادر بزرگ خیانت نخواهد كرد، مخصوصا كه این داستان به گوش بیشتر مردم كرمان رسیده است كه خانواده گسترده ما از آنجاست.




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com