Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
3 مي
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 3 مي
Translation instructions from Farsi to another language

    
Chrome: Click the “Translate this page” button at the top of the window at the end of the address bar - icon next to the star
Internet Explorer and Firefox require a translation extension
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ايران
استقرار پرتغالي ها در هرمز و آغاز فصل تازه اي در تاريخ خاورميانه؛ دوران سلطه و استثمار
دا آلبوكرك
چهارم ماه مي 1515 پرتغالي ها در جزيره ايراني هرمز مستقر شدند و فصل تازه اي در تاريخ منطقه بازشد كه عنوان آن را «مداخله غرب در خاور ميانه و استثمار اين منطقه» قرار داده اند كه مهد تمدن بشر بوده است ـ فصلي كه هنوز بسته نشده است. پاپ الکساندر ششم طبق فرمان مورخ چهارم مي 1493 خود، جزاير شرق نصف النهار میانی اقیانوس اطلس را به پرتغالي ها و سرزمين هاي غرب این نصف النهار (قاره آمريکا) را به اسپانيايي ها بخشيده بود!.
     درياسالار پرتغالي «آلفونسو دا آلبوكرك (آلبوکرکي)» پس از استقرار در هند، در سال 1507 وارد خليج فارس شده و هرمز را مورد تعرّض قرار داده بود ولي تصرف هرمز و استقرار پرتغالي ها در اين جزيره چند سال بعد و با آوردن كشتي های نظامی و تفنگداران بيشتري صورت گرفت. كشتي هاي پرتغالي داراي توپ بودند و مدافعان ايراني هرمز فاقد آن. در آن زمان، پيروزي استعمار اروپا تنها براثر برتري اسلحه و قدرت آتش صورت مي گرفت. به نظر و گفته مفسران مشرق زمين (مفسران معاصر)، ... و به همين دليل است كه قدرتهای برتر و عمدتا غرب نمي خواهند كشورهاي بيشتري به اسلحه اتمي دست يابند تا برتري خودرا بر آنها از دست ندهند!.
     تصرف هرمز هشت ماه پس از جنگ چالدران صورت گرفت (که جنگ چالدران، خود انديشه مداخله ديپلماتيک اروپاييان در ايران و تشديد دشمني ايران نسبت به عثماني را تقويت کرده بود ـ نفاق مذهبي). رخنه اروپاييان به خليج فارس، شاه اسماعيل صفوي (شاه وقت از خاندان درويش ها) را دچار اندوهي عميق كرده بود، زيرا كه فاقد قدرت دريايي موثر بود تا از قلمرو خود دفاع كند و پرتغالي ها با استفاده از همين ضعف ايران (نداشتن توپ و كشتي توپدار)، ظرف شش سال (تا سال 1521 ميلادي) بسياري از جزاير ايراني خليج فارس از جمله بحرين را تصرف و به گمبرون (بندر عباس) دست اندازي كردند و دولت صفويه، تنها از طريق تحريك و تشويق مردم محل به شورش و حملات پراكنده در شب، به كار مبارزه با سلطه اروپاییان ادامه مي داد. در آن زمان توپ هاي پرتغالي باروي قلعه هاي ايران را مي شكافتند و از كمان قلعه بانان ايراني در برابر آتش تفنگ نظامی پرتغالي كاري ساخته نبود. دولت صفويه (شاه عباس يکم)بعدا با انگلیسی ها متحد شد و پرتغالی هارا از خلیج فارس بیرون راند و با این عمل، «بدتر» را جانشین «بد» کرد. مسائل آسیای غربی برخاسته از همین اشتباه صفویان بوده است زیرا که انگلیسی ها در منطقه ماندگار شدند و .... مورخان در این واقعیت متفق القولند که برخی از مشکلات معاصر ایران ناشی از سیاست های صفویان است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جنگ روزنامه هاي تهران با نيويورک تايمز بر سر مسئله نفت (ماه مي 1952)
سوم مي 1952 روزنامه هاي تهران به استثناي جرايد محافظه كار از جمله «روزنامه اطلاعات» به نام دفاع از ميهن، جنگ با «نيويورك تايمز» را كه دو روز پيش از آن در مقاله اي «ملي شدن نفت ايران» را يك اشتباه ايرانيان خوانده بود آغاز كرده و ضمن حملات متقابل، به تاريخچه و مديريت اين روزنامه (نيويورک تايمز) و ... پرداخته بودند.
    نيويورك تايمز نوشته بود: "ايرانيان بر پايه دو تصوّر نادرست دست به ملي كردن صنعت نفت خود زدند؛ يكي اينكه گمان مي كردند از لحاظ فني مي توانند بي نياز از كارشناسان خارجي باشند و ديگري اينكه خيال مي كردند كه غرب نياز مبرم به نفت ايران دارد و بدون توجه به مخالفت انگلستان، به خريد نفت از ايران ادامه خواهد داد. حال آن كه انگليسي ها سريعا توليد نفت عراق را افزايش دادند و از كمبود نفت در بازار بين المللي جلوگيري كردند.".
    نيويورك تايمز مقاله خودرا با اين نتيجه گيري پايان داده بود: "از آنجا كه دولت فعلي (دولت دكتر مصدق) از اين اقدام عقب نشيني نخواهد كرد، براي حل مسئله؛ راهي وجود ندارد جز اين که اين دولت (دولت مصدق) جاي خود به يك دولت ميانه رو در ايران بدهد!.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
زادروز ماکياولي - انديشمندي که سياست را از اخلاق جدا ساخت
Niccolo Machiavelli
سوم ماه مي زادروز «نيكلو ماكياولي» انديشمند، سياستمدار و نويسنده دوران رنسانس (تجديد حيات) ايتالياست كه بسال 1469 در فلورانس به دنيا آمد و 58 سال عمر كرد. وي كه نخست از هواداران مردمسالاري و محدود بودن قدرت رئيس كشور بود و به همين سبب هم به دستگاه حكومت راه يافته بود بعدا طرفدار قدرت مطلقه رئيس كشور شد و عقايد خودرا در اين زمينه در كتاب «Principe شاهزاده» شرح داده است كه كار تاليف آن در سال 1513 پايان يافت.
     ماكياولي در فصل 15 اين تاليف و زير عنوان «هدف و وسيله»، سياست را از اخلاق جدا ساخته و نيل به هدف را اصالت كار «حكمران» دانسته، نه راههاي وصول به آن را ؛ حتي اگر اين راهها تقلب، دروغ، دغلكاري و خشونت باشد [به عبارت ديگر؛ هدف «وسيله» رسيدن به آن را توجيه مي کند يعني که رسيدن به «نتيجه مطلوب» مهم است]. با وجود اين، ماكياولي به حاكم مطلقه گوشزد كرده است كه نبايد كاري كند كه مردم از دولت او منتفر و بيزار بشوند كه تنفر عمومي، آغاز پايان كار هر حكومت است و با تاكيد گفته است كه «ترس و اطاعت» جدا از «تنفر» هستند. فرزند از پدرش مي ترسد، ولي از او متنفر نيست.
    ماکياولي به تاريخ هم نوشته داشت و برخي از مولفان اورا تاريخدان هم نوشته اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
آغاز کار دستگاهي که در طول عمل جراحي قلب باز، کار قلب را در پمپ زني و خون رساني انجام مي دهد
Dr. Gibbon
ششم ماه می 1953 دکتر جان گیبون آمریکایی Dr. John H. Gibbon و جراح قلب دستگاه تکمیل شده خود که عمل جراحی قلب بازرا امکان پذیر می سازد برای نخستین بار در بیمارستان دانشگاه توماس جفرسون در شهر فیلادلفیا در مورد انسان بکاربُرد. وی قبلا این دستگاه را در مورد گربه و سگ آزمایش کرده بود. این دستگاه که در طول عمل جراحی، کار قلب در پمپ زدن خون و اکسیژن گیری Oxygenation و رسانیدن این اکسیژن به مغزرا انجام می دهد و از آن پس بکاربردنش عمومیت یافته است Gibbon Heart – Lung Bypass Machine نام دارد.
    فکر بکاربردن چنین دستگاهی از یک دکتر روس به نام سرگیئی برخوننکو Dr. Sergei Brukhonenko در سال 1926 است. دکتر کلارنس دنیس Dr. Clarence Dennis نوعی از این دستگاه را در پنجم اپریل 1951 در بیمارستان دانشگاه مینه سوتا و دکتر فارست دوی دودریل در سوم جولای 1952بکار برده بودند.
    دكتر «جان كرك لين» استاد دانشگاه آلاباماي آمريكا بر تکامل ماشين «هارت ـ لانگ گيبون Gibbon Heart – Lung Bypass Machine» که هنگام عمل جراحي قلب باز، جريان خون را از قلب جدا می سازد و در طول عمل و تا زماني که لازم باشد، عمل قلب را انجام مي دهد تا به گردش خون و پالايش آن آسيب نرسد افزود و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
نظرات جالب Jacob August Riis روزنامه نگارِ جنایی نویس درباره فقر و فقیر،بکاربردن دوربین و قلم با هم و یافتن عمق و ریشه مسائل اجتماعی
Jacob A. Riis
امروز زادروز Jacob August Riis روزنامه نگار دانمارکی ـ آمریکایی است که روش تازه ای در روزنامه نگاری اینوستیگیتیو و انعکاس مسائل و ناهنجاری ها در پیش گرفته بود که الگو شده است. این روش، بکاربردن دوربین و قلم با هم و یافتن عمق و ریشه مسائل و بویژه فقر و انعکاس آنها بود. به باور وی، به خودی خود کسی فقیر نمی شود، بلکه عواملی وی را فقیر می کنند و لذا به جای واژه فقیرباید واژه مستضعف (Impoverished) بکار برده شود و یافتن این عوامل و یا عامل و انتشار آن به حل مسائل و پیشگیری از تکرار می انجامد و «عکس = فتو» بهترین سند انعکاس به فقر کشیده شدن انسان است که فقرـ خود، منشأ مسائل و رویدادهای متعدد دیگر ازجمله انحطاط، ضعف اخلاقیات، افزایش ارتکاب جرم و در شرایطی اعتراض فردی و گروهی است.
     جیکوب سوژه هایش را عمدتا از وضعیت شهر نیويورک و مشاهدات خود بدست می آورد. مطالب او چون تیراژآور بود، زمانی نشریات برای جلب وی به همکاری، دست به رقابت زده بودند.
     در تاریخ عمومی ژورنالیسم آمده است که چون جیکوب در آغاز کار بر زبان انگلیسی مسلط نبود به دوربین و عکس روی آورده بود که خود ـ کاری جالب و ابتکاری بود.
     جیکوب که سوم ماه می 1849 در دانمارک به دنیا آمده بود 26 ماه می 1914 درگذشت. وی در 21 سالگی به آمریکا مهاجرت کرده بود. کارها و ابتکارهای او وارد کتاب های درسی رشته های روزنامه نگاری، جامعه شناسی و عِلم حکومت شده است و سوژه یابی برای رساله های دانشگاهی. در کتاب های درسی رشته علوم اجتماعی از ابتکار جیکوب به عنوان «فقرشناسی و فقر شکافی» و در کتاب های رشته عِلم حکومت به عنوان «راههای فقرزدایی» و در کتاب درسی رشته ژورنالیسم به عنوان «اهمیت عکس در رسانه و تأثیر آن» یاد شده است.
    جیکوب پس از مهاجرت به آمریکا و تقویت زبان انگلیسی خود و شرکت در یکی دو کلاس فنون عکس گرفتن و عکس ساختن و خبرنویسی، وارد حرفه روزنامه نگاری شد و در آغاز کار در سمت فتوژورنالیست و پس از کسب تجربه در دوـ سه روزنامه به استخدام نیویورک تریبیون در آمد و خبرنگار حوزه پلیس (اخبار جنایی و حوادث شهری) شد. مصاحبه با مجرمین به او آموخت که فقر عامل اصلی جرائم است و کسی که نتواند هزینه زندگی خود را از راه کارکردن و یا کار داشتن بدست آورد به تدریج از اخلاقیات و فرهنگ انسانی و ... دور می شود و دست به هرکاری ازجمله جرم و جنایت می زند و از زندان و مجازات هم نمی هراسد. او این کشف خودرا که «بدسازی انسان» عنوان داده است نتیجه «شرایط بدِ زیستن و زندگی کردن در شرایط خلاف انتظار و مشاهده رفاه و ثروت شماری کم» دانسته که بویژه از کودکی و نوجوانی باعث تغییر اندیشه و رفتار می شود و دور شدن از اخلاقیات و ریشه دوانیدن حس کینه در وجود چنین افراد. وی در پی مصاحبه با چندین مجرم و جستجوی ریشه عمل و انگیزه آنان که به صورت پاورق مجله درج و بعدا کتاب کرده به این کشف نائل شده بود. همین تلاش های جیکوب که در روزنامه، مجله و کتاب منتشر می شد، توجه تئودُر روزولت را که یک مقام ارشد بود و از مارس 1901 رئیس جمهوری آمریکا شد به او جلب کرد و منظما با هم ملاقات داشتند و روزولت از جیکوب در فقرزدایی، فسادزدایی و رفع تبعیض اندرز می گرفت.
    خاطرات حادثه نویسی جیکوب باعث تشویق اصحاب قلم به جنایی نویسی و تحقیق در عمق قانون شکنی ها و کشف ریشه آن شده است. سندسازی های او با گرفتن عکس از دهه دوم قرن 21 سرمشقی برای شهروند ژورنالیست ها شده است که با مشاهده هر چیز غیرعادی و حادثه با تلفن دستیِ شان عکس بگیرند و در شبکه های اجتماعی قرار دهند.
    جیکوب در خاطرات خود نوشته است؛ پدرش برای اینکه او علاقه مند به یادگرفتن زبان انگلیسی شود، از کودکی برایش مجله های چاپ انگلیس و آمریکا و کتاب های داستان را می آورد و تشویق به خواندن می کرد و همین کار او را علاقه مند به نویسنده شدن و جنایی نویسی و تحقیق در ریشه حوادث کرد و ضعیف بودنش در زبان انگلیسی اورا متوجه استفاده از قلم دیگری به نام دوربین عکاسی کرد.
    عنوان شماری از کتاب های تألیف جیکوب: «... و بقیه مردم (اشاره به نادارها) اینگونه زندگی می کنند»، «سرانجام بچه های فقیران»، «کودکانی که در محله های فقیرنشین بزرگ شوند»، «خانه هایی که چند خانواده در آنها زندگی می کنند ـ اجاره نشینی در یک اطاق»، «شهروندی به نام تئودور روزولت»، «جرم و فساد کردن عادت می شود و فاسد معتاد به آن».
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مجسمه Jacob August Riis روزنامه نگار در دانمارک کشور زادگاه او

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درباره مصوبّهِ مجمع عمومي سازمان ملل و تعیین روز جهاني آزادي مطبوعات و رعایت آن
مجمع عمومي سازمان ملل ضمن تصويت يك قطعنامه در سال 1993، سوم ماه مي (روزي چون امروز) در هر سال را «روزجهاني آزادي مطبوعات» اعلام كرد. از 186 سال پيش آن، روز اول ماه مي «روز آزادي مطبوعات» بود.
     فرانسويان در سال 1819 يكم مي را روز آزادي مطبوعات اعلام كرده بودند كه هر سال رعايت مي شد. مجمع عمومي سازمان ملل به مناسبت تصويب اين قطعنامه در اعلاميه اي چنين آورده بود: هدف مجمع از رسميت دادن جهانيِ روز آزادي مطبوعات، عمدتا اين بوده است كه در اين روز ضمن برگزاري مراسم و انتشار مقالات، اهميت آزادي مطبوعات و نقش آن در تكامل و پيشرفت هر جامعه بشري يادآوري شود تا مقام هاي مربوط (دولت ها) خودرا مكلّف به رعايت آن بدانند و اصل 19 اعلاميه جهاني حقوق بشر را در اتخاذ هرگونه تصميمي مَد نظر بگيرند.
    اصل 19: «هر انسان حق آزادي عقيده، بيان و ابراز نظر دارد، و اين «حق» شامل داشتن و نگهداشتن عقايد ـ بدون هرگونه مداخله (از سوي ديگران)، و نيز جستجو كردن، دريافت، بهره گيري و بهره رساني (انتشار) اطلاعات و عقايد از طريق رسانه ها، صرف نظر از مرزهاي جغرافيايي است.».
    مجمع عمومي سازمان ملل به خواست روزنامه نگاران قاره آفريقا و با توجه به قطعنامه اي كه اين روزنامه نگاران در نشست خود در سال 1991 در پايتخت ناميبيا صادر كرده بودند اين قطعنامه را تصويب كرد. علت تغيير اين روز از «اول» به «سوم» ماه مي اين بود كه مراسم اين روز با «روز جهاني كارگر» تداخل نكند. در پي اعلام اين مصوبه، اتحاديه هاي صنفي مطبوعات تصميم گرفتند كه به احترام اقدام تاريخي فرانسه و نيز مصوبه مجمع عمومي سازمان ملل، كشورها را آزاد بگذارند كه در طول نخستين هفته اول ماه مي، در فرصت مناسب مراسم روز آزادي مطبوعات را برگزار كنند.
    
Guillermo Cano Isaza

آزادي مطبوعات در چارچوب وظايف «يونسكو» قرارگرفته و از سال 1997 جايزه اي براي مدافعان آزادي مطبوعات منظور گرديده كه تعيين برنده و يا برندگان آن به يك هيات حرفه اي 14 نفره واگذار شده است. اين جايزه مهم به نام «گيرمو كانو عيسازا» روزنامه نگار كلمبيايي اسم گذاري شده است زيرا كه «كانو» كه يك گزارش تحقيقي (اينوستيگيتيو) و دنباله دار درباره كارتل هاي مواد مخدر مي نوشت در سال 1986 به دست عوامل آنها كشته شد.
     آزادي مطبوعات تنها شامل انتشار «بدون سانسور» خبر و نظر نيست، بلكه آزادي ِ انتشار نشريه توسط هر فردي است كه مايل به آن باشد، و اين فرد بايد ضمن كار انتشار؛ قوانين، ضوابط و اخلاقيات را رعايت كند. [نشريه ـ روزنامه و مجله را که روزنامه نگار منتشر و يا سردبيري کند، نشريه حرفه اي و عمومي خوانند.].
     در دهه نخست قرن 21، پوشش ندادن عمدي برخي از رويدادها و نفرستادن خبرنگار به برخي صحنه ها و ناديده گرفتن وضعيت برخي از افراد نيز سانسور تلقي شده است و ....
     نزديك به دو قرن است كه مطبوعات به عنوان قوه چهارم دمكراسي پذيرفته شده اند. بنابراين، در يك دمكراسي، اين قوه (ركن چهارم ـ مطبوعات) نمي تواند در دست و يا كنترل سه قوه ديگر حكومتي و يا يكي از آنها باشد. به عبارت ديگر؛ دولت ها نبايد به انتشار روزنامه عمومي دست بزنند زيرا كه مداخله در قوه ديگر دمكراسي تلقي خواهد شد و شايسته يك دمكراسي نيست كه دولت و يک موسسه عمومي مثلا شهرداري يک شهر وارد كسب و كار روزنامه شود (روزنامه اش تكفروشي داشته باشد، آگهي تجاري بگيرد و براي افزايش تيراژ مطلب جنجالي و جنايي و مطلب بدآموز منتشر كند). به باور اصحاب نظر، جمع آوري و انتشار آگهي تجاري از سوي يك نشريه دولتي و توزيع آن بمانند نشريات مستقل (فروش عمومي) دو عمل مغاير وظايف يک دولت و سازمان عمومي هستند. رسم بر اين است كه نشريه دولتي براي توزيع رايگان در موسسات عمومي مربوط، و رساندن اطلاعات دولتي به كارمندان ايجاد مي شود، و نبايد با انتشار آگهي تجاري و مطالب خارج از تخصّص خود، وارد وظايف و امورات حرفه روزنامه نگاري شود و با روزنامه هاي مستقل (ناوابسته و حرفه اي) رقابت كند كه اين كار، نهايتا ژورناليسم يك كشور را تضعيف خواهد كرد و دودش به چشم مردم خواهد رفت. در پي عموميت يافتن اينترنت و گسترش اطلاع رساني الکترونيک (آنلاين) ازجمله توسط سلفون ها و تابلت ها، توصيه شده است که دولت ها و مقام ها براي رسانيدن کارها و تصميمات خود وبسايت داشته باشند، تا نشريه چاپي.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
محدودیت روزنامه نگاری، طبق گزارشِ ماه می 2013 «فریدم هاوس Freedom House»
به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات، فریدُم هاوس ... سوم ماه می 2013 اشاره کرده است که محدودیت روزنامه نگاری در سال 2012 نسبت به 12 سال پیش از آن (از سال 2000) بیشتر شده است.
    دراین فهرست، کشورهای نروژ، بلژیک، فنلاند، هلند، دانمارک، لوکزامبورگ، سویس و ایسلند به ترتیب در ردیف بالا قراردارند یعنی که ژورنالیست ها در این کشورها محدود نیستند و یا محدودیت، بسیار کم و جزئی است.
    در این فهرست، آلمان در ردیف نوزدهم و آمریکا در ردیف 23 قرار دارد. این فهرست نشان می دهد که بپاخیزی ها در جهان عرب (معروف به بهار عربی) وضعیت ژورنالیسم در کشورهای مربوط را بدتر کرده است؛ لیبی به ردیف 130 و مصر به ردیف 141 پایین رفته و به همین ترتیب یمن و تونس.
    «فریدم هاوس» که یک موسسه آمریکایی است و در اکتبر سال 1941 و در جریان جنگ جهانی دوم تاسیس شده است و زمانی هم الینور روزولت (بانوی رئیس جمهور وقت آمریکا) رئیس آن بود در اعلامیه ماه می 2013 خود نوشته است که روزنامه نگاران در 63 کشوراز میان کشورها، تقریبا محدودیت ندارند و این محدودیت در حداقل است، در 70 کشور نیمه محدود هستند و در 64 سرزمین محدودیت آنان زیاد است. همه این محدودیت مربوط به دولت ها و مقامات دولتی نیست، ناشران و کمپانی های صاحبان رسانه ها، کارتل های مواد مخدر، قاچاق و جرائم سازمان یافته، وجود سایه ترس (ntimidation) هم در اِعمال این محدودیت ها سهیم هستند و نیز «خود ـ سانسوری».
    فریدم هاوس علاوه بر آزادی ژورنالیسم، درباره میزان دمکراسی، وضعیت حقوق بشر و آزادی های سیاسی بررسی و گزارش سالانه منتشر کرده است. اين فعاليت آن ادامه دارد. مقر این بنیاد در شهر واشنگتن است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعتراض خیابانی روزنامه نگاران مکزیک به قتل یک همکار که درباره کارتل های مواد مخدر بررسی می کرد


در کشور مکزیک، سوم ماه می 2013 روزنامه نگاران این کشور با استفاده از فرصت «روز جهانی آزادی مطبوعات» به خیابان ریخته و در حالی که شعار می دادند و عکس بانو «رجینا مارتینز Regina Martinez»روزنامه نگار مقتول مکزیکی را حمل می کردند دست به اعتراض زده بودند (عکس بالا). رجینا که مطالب اینوستیگیتیو او در یک مجله خبری مکزیک (چاپ ایالت وراکروزVeracruz) منتشر می شد در سال 2012 در خانه اش کشته شده بود. وی را پس از کتک زدن خفه کرده بودند. رجینا که درباره فعالیت کارتلهای مکزیکی مواد مخدر تحقیق و چند مطلب در این باره منتشر کرده بود از سوی آنها تهدید شده بود.
    در 6 سال منتهی به پایان سال 2012، در مکزیک چهارده روزنامه نگار ناپدید و 12 روزنامه نگار دیگر مقتول شده اند. همه اینان درباره کارتل های مواد مخدر و کمک برخی مقامات دولتی و پلیس به آنان مطلب نوشته بودند.
    روزنامه نگاران مکزیکی هنگامی به خشم و خروش افتادند که یک مقام بازپرسی ایالت وراکروز یکم ماه می 2013 گفته بود که طبق گزارش پلیس، «رجینا» به دست دزدان که وارد خانه اوشده بودند خفه شده است!. تظاهرات و راهپیمایی روزنامه نگاران مکزیکی هنگامی صورت گرفت که بارک حسین اوباما رئیس جمهور ایالات متحده در مکزیک با رئیس جمهور تازه این کشور مذاکره می کرد و مسئله کارتل های مواد مخدر در صدر این مذاکرات بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آمار وضعیت کتاب در اپريل 2015 ـ رونق مجموعه داستانهای کوتاه و خاطرات ـ کاهش علاقه به خواندن کتاب در افراد زیر 35 سال
دهم اپریل 2015 (فروردین ماه 1394) گزارشی درباره آمار وضعیّت کتاب از کتاب خوانی تا تیراژ کتاب ها در 25 کشور از 5 قاره انتشار یافته بود که حکایت از ایجاد تغییر در تألیف، تیراژ و خواندن کتاب داشت. این آمار مربوط به سه سال منتهی به ژانویه 2015 بود.
    از این آمار چنین بر می آید که توجه جهانیان به مجموعه داستانهای کوتاه غیر تخیّلی، خاطرات، بیوگرافی ها و کتاب های مربوط به روابط انسانی و ازجمله کشش های غریزی و کتاب های حاوی افشاء گری بیشتر شده و خرید و مطالعه کتاب های دیگر ازجمله داستانهای طولانی و تخیّلی کاهش یافته بود. کشش به خرید کتاب های مطرح در رسانه ها مثلا در صفحه معرفی «کتاب های پُرفروش» نیویورک تایمز بیشتر بوده است.
    برای تهیه این آمار، وضعیت عاریه کتاب از کتابخانه های عمومی کشورهای 25 گانه نیز استعلام شده بود. بیشتر کتاب خوانها همچنان از گروهها سنی بالاتر از 35 سال و بویژه بالاتر از دهه 40 عمر بوده اند. کتاب های نواری و ضبط شده در سی. دی. که روزگاری مورد توجه سالخوردگان بودند رونق خودرا از دست داده اند و برخلاف تصور، رشد کتاب های دیجیتالی شتاب پیش بینی شده را نداشته ولی اندکی بهتر از کتاب های چاپی بوده است. میانگین بهای کتاب رشد 15 درصدی داشته است. افزایش فروش کتاب های دست دوم نشان داده بود که گران شدن بهای کتاب بی تاثیر در اُفت تیراژ نبوده است. «درصد» سوبسید دولتی کتاب های غیر داستانی که عمدتا به صورت خرید برای ارسال به کتابخانه های عمومی و آموزشی و اشخاص (مقامات مربوط به موضوع کتاب و ...) بیشتر شده است.
    آمار نشان می دهد که جوانان علاقه بیشتری به خریداری کتاب هایی داشته اند که درباره موضوعات روز بوده و چنین موضوعاتی به صورت کتاب درآمده بودند. کتاب های کودکان و آشپزی همچنان دارای رونق بوده ولی از تیراژ کتاب های مربوط به پزشگی و تشخیص امراض و پیشگیری از آنها و نیز هرگونه تعمیرات به دلیل قرار گرفتن این موضوعات در اینترنت کاسته شده است. به عبارت دیگر، آنلاین شدن ها به خرید کتاب و مطبوعات چاپی آسیب زده است.
    سفرنامه های ژورنالیست ها و جامعه شناسان و حقیقت یابان و نیز کتاب های عکس (تألیف عکاس های حرفه ای) بیش از پیش مورد توجه بوده و کتابخانه ها تنها خریدار دائرة المعارف ها و کتاب های سنگین علمی بودند. میانگین بهای کتاب های درسی دانشگاهی 28 درصدد افزایش داشته و بازار دست دوم این کتاب ها بهتر بوده است.
    این آمار حکایت از روزافزون بودن انگلیسی دان ها دارد. این استنباط از آنجا به دست آمده است که خرید کتاب به زبان انگلیسی در کشورهای غیر انگلیسی زبان بیشتر شده است و پس از زبان انگلیسی، زبان اسپانیایی. توجه به کتاب در کشورهای سوسیالیستی سابق کمتر از آمارگیری قبلی بود.
    طبق تعریف، کتاب بمانند مطبوعات، رادیوتلویزیون، عکس، فیلم و هرگونه فعالیت نمایشی (شو بیزنس) یک رسانه است.
    
این کاریکاتور به همراه گزارش آمار کتاب در یکی از روزنامه های آمریکا چاپ شده بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
آغاز اجراي قانون اساسی مصوب 1947 ژاپن و سلب حق لشکرکشی و دادن اعلان جنگ
سوم ماه می 1947قانون اساسی ژاپن ـ زمانی که این کشور در اشغال نظامی بود و اصول آن با نظر فاتحان جنگ تنظیم شده بود به اجرا درآمد.
    این قانون که تا کنون (سوم ماه می 2013) به همان صورت اجرا می شود، در اصل نهم خود ـ حق دادن اعلان جنگ و لشکرکشی را از دولت سلب کرده است و نیروی نظامی ژاپن یک نیروی دفاع از خود (سلف دینفس) تعریف شده است. این قانون امپراتور ژاپن را مظهر وحدت ملی و تمامیت کشور قرار داده و اصول متعدد در تضمین حقوق ژاپنی ها دارد. قانون اساسی سال 1947 نظام حکومتی ژاپن را دمکراسی پارلمانی قرار داده است. این قانون جای قانون اساسی مصوب سال 1889 را گرفته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
توضیح بیشتر درباره نخستین انتقال مسافر با جت مسافربَر و نگاهی به ساخت جت نظامی و خودنمایی میگ ـ 15 در جنگ کره
سوم ماه مي سال 1952 نخستین جت مسافربر Comet -1 ساخت كارخانه «De Havilland ـ دهاويلاندِ انگلیس» که دوم ماه می با 36 مسافر و 6 خدمه پرواز ـ دو خلبان، یک مهندس پرواز، یک اُپراتور بی سیم و دو مهماندار از لندن عازم يوهانسبورگ (فدراسیون آفريقاي جنوبي) شده بود پس از طی کردن حدود ده هزار کیلومتر مسافت و 5 توقف در مسیر، در فرودگاه مقصد فرود آمد و با این پرواز، فصل تازه اي در صنعت هواپيمايي غیر نظامی باز شد. سرعت پرواز این هواپیما کمی بیش از 700 کیلومتر در ساعت بود، ولی بُرد پرواز آن حدود 2400 کیلومتر و باید برای تجدید سوخت و امور فنی دیگر فرود می آمد. «تاریخ» از آن، به عنوان نخستین پرواز مسافرتی با جِت یاد کرده است.
     کمپانی دهاويلاند در جولای 1949 جت مسافربر کومت ـ 1 را ساخته بود كه اين هواپيما نزدیک به سه سال پرواز آزمایشی و رفع نقائص داشت و به صورت «جت لاينر» از دوم ماه مي 1952 كار خود را آغاز كرد.
     تاريخِ ساخت هواپيماي جت به دوران جنگ جهاني دوم باز مي گردد كه آلماني ها آن را براي جنگيدن اختراع كردند. جت هاي اوليه تا ماه مي 1952 مصارف نظامي داشتند، نَه بازرگاني و معروف ترین آنها جنگنده میگ ـ 15 ساخت روسیه بود که یک مهندس اَرمنی آن را ساخته بود و در جریان جنگ کره خودنمایی کرد و به ائتلاف غرب آسیب فراوان وارد ساخت. در جریان این جنگ بود که طرف مقابل یک جایزه 50 هزاردلاری تعیین کرده بود که هر خلبان کمونیست که میک ـ 15 خودرا در کره جنوبی فرود آورد و تحویل دهد این جایزه را دریافت خواهد کرد و به علاوه، اقامت در آمریکا را. ولی در طول جنگ هیچ خلبانی چنین نکرد و در پایان جنگ یک خلبان کره شمالی به نام «نو کوم سُک» یک میگ 15 را که خلبانی می کرد در کره جنوبی فرودآورد و پناهنده آمریکا شد و این جت در موزه نیروی هوایی آمریکا نگهداری می شود. آمریکا بعدا به «نو کوم» که 90 سال عُمر کرد تابعیت خود داد.
    نخستين جت حمل و نقل نظامی توسط ويكرز (وي. سي ـ 1) در ششم اپريل سال 1948 ساخت شده بود كه آن هم به ارتش تحويل داده شده بود.
    کومت ـ 1 چهار موتوره با ظرفیت 44 مسافر بود زیراکه صندلی هایش از هم فاصله نسبتا زیاد داشت. موتورهای این هواپیما در داخل بال و نَه در زیر و یا بالای آن قرار گرفته بود و وضعیت انتقال هوا به داخل کابین جهت تنفس روش دیگری داشت.
    طولی نکشید که کومت ـ 1 دچار سه حادثه شد ازجمله افتادن یکی از این هواپیماها پس از بلند شدن از فرودگاه رُم در مدیترانه و کشته شدن سرنشینان آن. در پی هر حادثه، نقائص بر طرف می شد و هواپیما تکامل می یافت و با هر تکامل، کومت ردیف بالاتر می گرفت تا کومت ـ 4 و چون رقبای بسیار یافت، پس از نزدیک به 30 سال، کاملا به ارتش داده شد برای حمل و نظامی و 60 سال پس از آغاز کار بازنشسته شد و به قولی خارج از فعالیّت.
    
comet-1

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دوم مي 2006، روزي که برلوسكني اشك ريزان رفت!، ولي ... ـ دلسردي مردم از دمکراسي
برلوسكني درميان اندوه
دوم ماه مي 2006 برلوسكني ميلياردر ايتاليايي، سهامدار عمده يک کمپاني رسانه اي و صاحب يک باشگاه ورزشي پس از چند هفته مقاومت و كشانيدن مسئله انتخابات عمومي ايتاليا (به سبك آمريكاي نوامبر 2000) به ديوان كشور، سرانجام به كاخ رياست جمهوري آن كشور رفت و (به گزارش رسانه ها) اشك ريزان از نخست وزيري ايتاليا كناره گيري كرد. وي كه قبل از نخست وزير شدن داراي چند پرونده ارتشاء و تقلب در دادن ماليات بود، در طول اين مقام كوشيد كه پرونده هايش مشمول مرور زمان و بالاخره مختومه شوند.
     برلوسكني در ماه مي 2006 پس از مشاهده انتخاب سران دو مجلس از ميان چپگرايان و متحدان رومانو پرودي، تصميم به كناره گيري گرفت كه در عين حال اعتراف به شكست در انتخابات بود.
    به رغم داشتن پرونده کيفري و جنجالهاي ديگر، ايتاليايي ها در انتخابات بعد (سال 2008) برلوسکني را به حکومت بازگردانيدند که شنيدن اخبار آن، به نوشته يک مفسّر، باعث دلسردي مردم جوامع ديگر از دمکراسي شده است که قبلا هم بارها ثابت شده بود که جز در کشورهاي کوچک کارايي ندارد و نارساست. برلوسکني متولد سپتامبر 1936 در اين دوره از حکومت (2008 تا 2011) نيز از جنجال آفريني دست نکشيد و چند جنجال سِکس ديگر به وجود آورد و ازجمله ارتباط با يک دختر زير 18 سال تمام. با وجود اين، وي تا نوامبر 2011 به حکومت ادامه داد.
    برلوسکني که سه دوره (از 1994 تا 1995، از 2001 تا 2006 و از 2008 تا 2011) نخست وزير ايتاليا بود يک راستگراي ميانه رو است. وي در سال 2009 از ائتلاف سه حزب راستگراي هوادار خود حزب «مردم در آزادي» را ايجاد کرد و به رغم داشتن 20 پرونده اتهامي و چند جنجال سِکس و يک بار کتک خوردن در ملاء عام، در انتخابات بهار 2013 تلاش کرد تا دولت تشکيل دهد که حزب هوادار او از ائتلاف چپ ها شکست خورد. فعاليت هاي سياسي برلوسکني و سه بار رئيس دولت شدن او (بيش از هرکس در ايتالياي پس از جنگ جهاني دوم) نشان مي دهد که دمکراسي از اصول و تعاريف آن فاصله گرفته و انتقاد به آن وارد است. طبق برخي گزارش ها، ثروت برلوسکني معادل بيش از ميليارد دلار آمريکاست. يک دادگاه ايتاليا بالاخره در آگوست 2013 برلوسکني را به 4 سال زندان و محروميت موقت از احراز مقام دولتي محکوم کرد ولي چون بيش از 70 سال دارد، دوران محکوميت را در زندان نخواهد بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که رسانه هاي آمريکا از میزان شدن موشك هاي اتمي چین به سوی آن کشور خبر دادند!
سوم ماه مي 2006 رسانه های آمریکا به نقل از گزارش سازمان اطلاعات وزارت دفاع این کشور خبرداده بودند که ارتش چین بيست موشك دوربُرد با كلاهك هاي اتمي را به سوي آمريكا ميزان کرده است، کاری که شوروی سابق کرده بود.
    طبق این گزارش که تکذیب هم نشد!، جمهوری خلق چین [در آن زمان] 130 بمب و كلاهك اتمي در زرادخانه اش داشت، کمتر از یک دهم روسیه.
    در این گزارش ها همچنین آمده بود که چین [در آن سال] بيش از يک تريليون دلار اوراق خزانه داري آمريکا را خريداري کرده و در دست داشت که اگر از سوي اين کشور تحريم اقتصادي شود همه آنها بلوکه خواهند شد. به علاوه، آمریکا بزرگترین بازار عرضه کالاهای ساخت چین است.
    این رسانه ها توضیح داده بودند که سلاح های اتمی بر دو قسم هستند؛ استراتژیکی و تاکتیکی که سلاح اتمی تاکتیکی که روسیه ده برابر آمریکا از این نوع سلاح در زرّادخانه خود دارد تلفات کمتری وارد می کند و تلفات آن محدود است و لذا، احتمال بکار بردن آن بیشتر است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 3 مي
  • 1539:   یک آلمانی که در خدمت اسپانیا بود و مأمور در متصرفات اسپانیا در قاره آمریکا شده بود ایجاد شهر بوگوتا (پایتخت کنونی کشور کلمبیا) را آغاز کرد. در این سال از ورود اسپانیایی ها به قاره آمریکا 47 سال گذشته بود.
        
  • 1802:   واشینگتن پایتخت دولت فدرال آمریکا، شهری مستقل از استیت ها و دارای عنوان ناحیه کلمبیا District of Columbia (D.C.) و دارای شهردار انتخابی شد. این شهر 700 هزارنفری در کنار رود پتوماک و میان دو استیت ویرجینیا و مریلند واقع شده و به نام نخستین رئیس جمهوری آمریکا و فرمانده نبرد استقلال.
        
        
  • 1851:   شهر سانفرانسيسکو (کاليفرنيا ) در آتش سوخت. در اين حادثه 30 تَن هم کشته شدند. در آن زمان، سانفرانسيسکو که از جدايي آن از مکزيک چند سالي بيش نمي گذشت جمعيت امروز را نداشت.
        
  • 1905:   دوما (مجلس نمایندگان روسیه) نخستین جلسهِ اولین دوره خودرا در شهر سن پترزبورگ (پایتخت وقت روسیه ـ شهری که پتر بزرگ بنای آن را گذارد) تشکیل داد که در سال 2023 یکصد و هجده ساله شده است.
        
  • 1937:   داستان «بر باد رفته» نوشته ي «مارگارت ميچل» برنده جايزه پوليتزر شد. اين داستان بسيار معروف، خواندني و آموزنده درباره جنگ داخلي پرتلفات آمریکا (USA) است. برپایه این کتاب پرفروش، فیلم سینمایی ساخته شده است.
        
  • 1944:   برای نخستین بار در جنگ، از هلی کوپتر استفاده شد (جنگ جهانی دوم).
        
  • 1948:   ديوان عالي آمريکا منع فروش مستغلات به سياهپوستان اين کشور و اقليت ها را غير قانوني اعلام کرد و اينان هم توانسته اند در آمریکا مالک مستغلات شوند.
        
  • 1979:   بانو مارگارت تاچر نخست وزير انگلستان شد. وي که يک محافظه کار سرسخت بود در بهار سال 2013 درگذشت. وي اواخر عُمر به بيماري آلزايمر (نوعی نِسيان) دچار بود.
        
  • 1986:   در یک هواپیمای شرکت هواپیمایی آلاسکا که در یک فرودگاه این استیت متوقف بود بمبی منفجر شد که بر اثر این انفجار 21 تَن کشته و 41 نفر دیگر مجروح شدند.
        
  • 1999:   یک گِردباد در اوکلاهما سیتی آمریکا 45 نفر را کشت و 665 تن دیگر را مجروح کرد.
        
  • 2010:   کمپانی نفتی آمریکایی شِوران اعلام کرد که درآمد خالص آن در سال 2009 (پس از پرداخت مالیات ها و احتساب همه هزینه ها) بیش از چهار میلیارد و 550 میلیون دلار بود که بیش از دو برابر سود خالص آن در سال 2008 است. در سال 2008 سود خالص این کمپانی که از شرکاء اکزان است یک میلیارد و 840 میلیون دلار بود. برخی گفته بودند؛ باید دید که در اقتصاد بحرانی وقت، چرا و چگونه درآمد خالص شِوران بیش از دو برابر شده است.
        
        
  • 2010:   کمیسیونِ فدرالِ تعیینِ ترتیبِ نحوه مجازات که نظر مشورتی برای یکنواخت شدن چگونگی اجرای مجازات ها را به قضات دادگاههای سراسری آمریکا ـ دادگاههای فدرال ـ می دهد، کهولت و قرارداشتن مجرم در شرایط عاطفی و روانی را از دلایل تخفیف مجازات اعلام کرد. از دیرزمان، در آمریکا مجازات مجرمین سالخورده (بالای 65 سالکی) را که خطر برای جامعه نباشند به زندان تعلیقی و یا حبس خانگی تبدیل می کنند که با تصمیم وقت کمیسیون فدرال، مجازات آنان خفیف تر خواهد شد.
        
  • 2010:   در انفجار یک معدن زغال سنگ در استیتِ وِست ویرجینیا (ویرجینیای غربی ـ آمریکا) 29 کارگر معدن کشته شدند. در پی رویداد مشابه قبلی در این استیت مقرر شده بود که صاحبان معادن تدابیر و وسائلی بکار برند که در صورت ریزش کوه، انفجار تونل و انسداد، اکسیژن (هوا) به کارگران محبوس برسد. بررسی های مسئولان مربوط نشان داد که صاحب آن معدن همه تدابیر اعلام شده را و عمدتا با هدف صرفه جویی در هزینه بکار نبرده بود (آزمندی).
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    جریان دعوت به مصر، ماجرای گرفتن عکس، دیدن آن عکس پس از 40 سال
    در اکتبر 1975 (پاییز 1354) دولت مصر به مناسبت سالروز پیروزی اش در جنگ رمضان و شکستن خط بارلِو و پس گرفتن صحرای سینا مراسمی در قاهره برگزار کرده بود و از بسیاری از کشورها ازجمله ایران، هرکدام یک هیأت سه نفری مرکب از یک استاد تاریخ و یا مطالعات بین الملل، یک روزنامه نگار در سطح دبیرِ میز (اِدیتور) و یک ژنرال ـ دست کم با درجه سرلشکری دعوت کرده بود (از ایران، سرلشکر خلعتبری).
        در تهران، انتخاب استاد با دانشگاه بود و انتخاب روزنامه نگار با سندیکای روزنامه نگاران. من به عنوان روزنامه نگار انتخاب شده بودم. با اینکه یک استاد دانشگاه هم در هیأت ما بود، همه جا مرا به عنوان «روزنامه نویس ـ تاریخ نگار» معرفی می کردند و روی کارتی هم که به من داده بودند تا در جریان مراسم بر گردن بیاویزم و یا بر سینه نصب کنم همین عنوان به عربی و انگلیسی نوشته شده بود.
         محل سکونت هیأت ایرانی در «شرایتون هتل» قاهره ـ مشرف به رود نیل ـ تعیین شده بود. طبق برنامه، قرار بود مدعوین پس از دیدار از صحرای سینا، تونل های بتونی خط بارلِو و توپ ها و تانک های منهدم شده اسرائیل، بندر سوئز، قرارگاه زیرزمینی ارتش سوم، اهرام و ... در جلسات متعددِ پی در پی که در تالار دانشگاه برگزار می شد حضور یابند و هرکدام نظرات خودرا بگویند و اگر بخواهند مقاله هم بدهند که در یک مجموعه درج شود. در مراسم نطق و بحث، مقامات مصری هم شرکت داشتند و در نخستین جلسه، رئیس کشور مصر هم حضور داشت و سخن گفت.
         [ششم اكتبر سال 1973 نيروهاي مصر و سوريه با استفاده از تعطيل «يوم كيپور Yom Kippur اسرائيليان» به مواضع آنان در شرق آبراه سوئز و بلندي هاي جولان حمله بُردند. با اين حمله غافلگيرانه، سپاهیان مصري كه از عرض آبراه سوئز گذشته بودند، خط دفاعي بتوني «بارلو Bar - lev» را كه اسراييلي ها در امتداد آبراه سوئز، در زير زمين به صورت سنگرهاي تونلي ساخته بودند تا مصري ها نتوانند بارديگر به صحراي سينا وارد شوند متصرف و از آن عبور كردند و در صحراي سينا به پيشروي خود ادامه دادند ـ بارلِو نام ژنرال اسرائیلی، حئیم بارـ لو است که در اتریش به دنیا آمده بود. در عبور از آبراه سوئز 80 هزار نظامي مصري شرکت کرده بودند.].
        من دخترم را با خود (به هزینه خودم) به قاهره بُرده بودم تا از آنجا به انگلستان برویم و او در کمبریج (کامبریج) بماند و تحصیل کند. دخترم که از سال بعد در آمریکا به تحصیلات خود ادامه داد نه تنها از ماندن هر روز ـ از بام تا شام در اطاق هتل خسته شده بود بلکه نگران دیر رسیدن به کلاس درس بود و به اصطلاح نِق می زد.
         روز چهارم نطق و خطابه بود که گفتند چون سخنرانی ها و پرسش و پاسخ ِ پس از هر سخنرانی طولانی و بیش از زمان تعیین شده (شش روز) خواهد بود آن شمار از دعوت شدگان که به عللی وقت ماندن طولانی در قاهره را ندارند و یا هر دلیل دیگر، می توانند مقاله خودرا به دبیرخانه مدیریتِ مراسم بدهند و بروند.
        من برای ساکت شدن دخترم، نظر خودرا درباره جنگ رمضان (چون در ماه رمضان روی داده بود) به زبان انگليسي نوشتم، تایپیست هیأتِ میزبان تایپ کرد و آن را پس از غلط گیری به مقرّ مدیریت مراسم بُردم تا به مقام مربوط بدهم. در اطاق دفتر این مقام (مسئول برگزاری مراسم) با یک استاد پاکستانی آشنا شدم که او نیز بمانند من از مدعوین بود و این آشنایی از مشاهده کارت های شناسایی آویخته برگردن و ذکر کشور زادگاه صورت گرفت. او زبان فارسی می دانست و گفت که زادگاهش شهر پیشاور و پدرش یک پاتان (پشتون ـ پَختون) است. ضمن صحبت از هر دری، مقاله مرا گرفت تا نظری بر آن افکند. او به من گفت که فراموش نشود مقاله را با عکس نویسنده اش می خواهند. عکس کارت شناسایی شما (من) جالب نیست، اگر اجازه دهید با دوربین خود که در این کیف دستی ام و اینجاست (اشاره به کیف دستی اش) از شما عکس می گیرم، می دهم عکس را درست کنند و به اینها می دهم. من تا آخرین روز مراسم در قاهره خواهم ماند. می خواستم از اینجا به بیروت برای دیدار یک دوست بروم که فعلا آنجا شلوغ است و جنگ شهری و جناحی، به پاکستان باز می گردم.
         پذیرفتم، به گوشه ای رفتیم و او از من عکس گرفت و گفت که می دهد فیلم را ظاهر و چاپ کنند و به مقام مربوط خواهد داد. همچنین از من خواست که یک کُپی از مقاله خودرا به او هم بدهم تا اگر نوبت سخنرانی به وی برسد خلاصه ای از مقاله مرا هم با ذکر علت تعجیل در بازگشت برای حاضران بگوید. نام و نشانی من در بالای مقاله بود.
        منشی مقام برگزارکننده مراسم از مقاله من کُپی گرفت و به آن استاد پاکستانی داد. این استاد در طول توقفِ مان در دفتر مقام برگزارکننده مراسم، بارها و بارها از سبیل های پُرپُشت من که سالها به همان شکل بودند تعریف و تمجید کرد و گفت که عادت مردان آسیای جنوبی است که سبیل داشته باشند، نه همه ایرانیان. اروپاییان هم تا دهه 1930 سبیل پُرپُشت داشتند و .... گفتم که من هم کرمانی هستم و همسایه آسیای جنوبی ها. اجازه گرفت که یک نسخه از عکس را (پس از ساخته شدن در عکاسی)، نزد خود و در آلبوم شخصی اش نگهداری کند.
        من در طول زمان، به تدریج قضیه عکس و آن دیدار را فراموش کرده بودم که 28 مارس 2015 (8 فروردین 1394) یک ای ـ میل به دستم رسید که آن عکس مربوط به 39 سال و 5 ماه پیش از آن روز پیوست آن بود. ای ـ میل را همان استاد پاکستانی و اینک مقیم انگلستان فرستاده بود و نوشته بود که 81 ساله شده و چون کار و مشغله ندارد، گاهی سراغ یادداشت های گذشته، عکس ها و از این قبیل می رود و با آنها خاطره را تازه می کند. چند روز پیش که در یک آلبوم قدیمی اش در جستجوی عکس یک منظره جالب بود که خودش گرفته بود، عکس مرا یافت که آن را از من در قاهره گرفته بود. این آلبوم بسیار قدیمی در پاکستان بود و اخیرا آن را برایش به انگلیس آورده اند.
        او نوشته بود: پس از یافتن عکس به اندیشه یافتن شما (اين نگارنده) افتادم، ولی امیدواری زیاد نداشتم. نخست سراغ اینترنت رفتم و در «گوگل» نام شما را تایپ کردم. تا دلت بخواهد درباره شما مطلب و مشخصات یافتم ازجمله تمامی وبسایت ها و ای میل های شما را به دست آوردم و شاد شدم که می توانم آن عکس را که شاید منحصر به فرد باشد و یادآور مراسم قاهره برایتان «ای ـ میل» کنم.
        در پاسخ، از او سپاسگزاری کردم و نوشتم که می خواهم شرح ماجرا را درج کنم، آیا اجازه دارم که نام او را بنویسم و اگر مجاز باشم، نام کامل و شرح احوال خودرا برایم بنویسد، که با ذکر دلایلی موافقت نکرد ولی اجازه داد که با هم مکاتبه داشته باشیم. دو روز بعد «ای ـ میل» دیگری فرستاد که در آن نوشته است: "تاریخ آنلاین شما را (تاریخ آنلاین برای ایرانیان ـ
        www.iranianshistoryonthisday.com را) مرور کردم و پیشنهاد می کنم که آن را کتاب کنید ـ نه یک کتاب بلکه 3 ـ 4 کتاب برحسب موضوعات مختلف، و نسخه هایی از کتاب و یا کتاب ها را به افغانستان و پیشاور و دانشگاههای کشورهای دیگر که رشته مطالعات خاورمیانه دارند، اندیشکده ها و سازمانهای دیپلماتیک بفرستید تا از گذشته ایرانیان، در سبک نگارشی تازه آگاه شوند. او افزوده است که افغانها و ایرانیان خاوری و شمال خاوری عاشق گذشته مشترک و باعظمت خود هستند، ولی قدرت ها آرامش آنان را سلب کرده اند.".
        در پاسخ، به او نوشتم که مطالب تاریخ و خاطرات ژورنالیستی ام در تهران توسط «موسسه علمی» کتاب خواهند شد و قطعا در هرات، کابل و پیشاور هم به توزیع داده خواهند شد و وی نیز نسخه هایی از این کتاب و یا کتاب ها را دریافت خواهد داشت.
        او در «ای ـ میل» بعدی اش نوشت که عکس ارسالی را که گویای گذشته خود من، نسل وقت و یک تاریخ است درج کنم که قبول کردم و این است آن عکس:
        
    نوشیروان کیهانی زاده در اکتبر 1975 (مهرماه 1354)

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    براي اطلاع



     

    روزنامک


    اِدیشن(نسخه) آنلاین مجله جهانی «روزنامک» که به شماره ثبت 25178/92 ثبت شده است حاوی «دستچینِ رویدادهای روز و گذشته - تاريخ» و چشم انداز فردا از دیدگاه اصحاب نظر و شخص ناشراست.
     همچنین نظرات، تجربه، مشاهدات و خاطرات (کارنامک) نوشیروان کیهانی زاده ـ روزنامه نگار و تاریخ نویس 78 ساله ـ با هدف ارتقاء دانش مخاطبان، سطح آگاهی ها و مدنیّت برای داشتن دنیایی بهتر و کمک فرهنگی به کاهش مسائل جوامع، بشریّت و پیشگیری از اشتباه با این شعار: توانایی محصول دانایی است و «دانستن» حق انسان.
    «روزنامک» که از نوامبر 2003 (21 آبان 1982) به صورت یک وبسایت، با هدف آموزش عمومی و خبر و نظررسانی ایجاد شده بود. شماره یکم نسخه چاپی روزنامک نيز در اپريل 2014 (ارديبهشت 1393) در تهران منتشر شد و انتشار آن ادامه يافته است.

    نسخه آنلاين: www.rooznamak.com

    نسخه چاپی: www.rooznamak-magazine.com


     




     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com